دوست من

 

آذربایجان شرقی: قلعه بابك، عمارت ائل گلی، دره اهر، جنگل‌های ارسباران، سواحل شرقی ارومیه و كرانه‌های جنوبی بخش مركزی رودخانه‌ ارس.
اجازه بدهید سفرمان را از منتهی‌الیه شمال غربی كشور آغاز كنیم، یعنی آذربایجان‌های شرقی و غربی.
تاریخ نشان می‌دهد آریایی‌ها آذربایجان شرقی را سرزمینی سربلند و تسخیر ناپذیر می‌دانسته اند كه دژهایی چون قلعه بابك بر فراز مرتفع‌ترین نقاط كوه هایش، نمادی از همین باورند.
آذربایجان شرقی سرزمین قهوه خانه‌ها و عاشیق‌هاست، اما نام این استان معمولا گردشگران را فقط به فكر بازدید از عمارت ائل‌گلی تبریز می‌اندازد و شاید خاطره قله سهند، دره اهر، ارسباران و سواحل شرقی دریاچه ارومیه هم در ذهن شان زنده شود، اما كم پیدا می‌شوند آن كه كرانه‌های جنوبی بخش مركزی رودخانه ارس را هم در بهار و تابستان دیده باشند.

آذربایجان غربی: سردشت، قره كلیسا، كلیسای حضرت مریم و 11 كلیسای مشابه دیگر، سواحل دریاچه ارومیه و 102جزیره این دریاچه و منطقه مراكان.
... و اما آذربایجان غربی از آن نظر كه به گواه برخی روایات، شهرستان سردشتش را زادگاه زرتشت می‌خوانند، ضمن آن كه نخستین جایی بوده است كه پروتستان‌ها در آن پناه گرفته اند و از سوی دیگر قره كلیسا در آن واقع شده است كه برخی ارامنه آن را نخستین كلیسای جهان می‌دانند و به واسطه همه این دلایل، این استان برای مذاهب زرتشتی، ارمنی و پروتستان سرزمینی مقدس به حساب می‌آید.
پس از قره كلیسا، از میان 12 كلیسای باقیمانده در این استان من كلیسای حضرت مریم را برای بازدید پیشنهاد می‌كنم، چون تركیبی است از فرهنگ‌های ایران باستان، چین و اروپا. این كلیسا روی خرابه‌های آتشكده‌ای زرتشتی بنا شده و بنابر روایت‌های محلی معماری چینی در طراحی محرابش نقش داشته و حتی سنگی در آن هست كه می‌گویند از چین آورده شده است. هر كس پا به آذربایجان غربی بگذارد حتما دریاچه ارومیه و 102 جزیره زیبایش را فراموش نمی‌كند، اما كمتر كسی پیدا می‌شود كه گذر از جاده مسحور كننده ارومیه به سنندج را تجربه كرده باشد یا بداند در شمال آذربایجان شرقی منطقه مراكان قرار گرفته كه جغرافیدان‌ها به آن می‌گویند قفقاز كوچك كه پر است از چشم‌انداز‌های طبیعی.



نوشته شدهشنبه 28 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

شخصي مشغول تخريب ديوار قديمي خانه اش بود تا آنرا نوسازي كند. توضيح اينكه منازل ژاپني بنابر شرايط محيطي داراي فضايي خالي بين ديوارهاي چوبي هستند.

اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود.

دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد. وقتي ميخ را بررسي کرد خيلي تعجب كرد ! اين ميخ چهارسال پيش، هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود!

اما براستي چه اتفاقي افتاده بود ؟ كه در يک قسمت تاريک آنهم بدون كوچكترين حرکت، يك مارمولک توانسته بمدت چهار سال در چنين موقعيتي زنده مانده!؟!

چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است. متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد.

در اين مدت چکار مي کرده ؟ چگونه و چي مي خورده ؟

همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد يکدفعه مارمولکي ديگر، با غذايي در دهانش ظاهر شد !
مرد شديدا منقلب شد ! چهار سال مراقبت. و این است عشق ! يك موجود كوچك با عشقي بزرگ ! 
 



نوشته شدهشنبه 21 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

عشق یعنی انتظار و انتظار ، عشق یعنی هر چه بینی عکس یار

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر ، عشق یعنی سجده ها با چشم تر


عشق یعنی دیده بر در دوختن ، عشق یعنی از فراقش سوختن


عشق یعنی سر به در آویختن ، عشق یعنی اشک حسرت ریختن


عشق یعنی لحظه های ناب ناب ، عشق یعنی لحظه های التهاب


عشق یعنی بنده فرمان شدن ، عشق یعنی تا ابد رسوا شدن


عشق یعنی گم شدن در کوی دوست ، عشق یعنی هر چه در دل آرزوست


عشق یعنی یک تیمم یک نماز ، عشق یعنی عالمی راز و نیاز


عشق یعنی یک تبسم یک نگاه ، عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه


عشق یعنی سوختن یا ساختن ، عشق یعنی زندگی را باختن


عشق یعنی همچو من شیدا شدن ، عشق یعنی قطره و در یا شدن


عشق یعنی پیش محبوبت بمیر ، عشق یعنی از رضایش عمر گیر


عشق یعنی زندگی را بندگی ، عشق یعنی بندگی آزادگی




نوشته شدهچهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

رابطه محبت به امام زمان(عج) و انتظار
انتظار، حالتي است نفساني که آمادگي براي آنچه انتظارش را مي‏کشيم، از آن بر مي‏آيد. ضد انتظار، ياس و نااميدي است. هر قدر که انتظار، شديدتر باشد، آمادگي و مهيا شدن قوي‏تر خواهد بود. همانطور كه اگر مسافري داشته باشي که در انتظار مقدمش به سر مي‏بري؛ هر چه هنگام آمدنش نزديک‏تر شود، مهيا شدنت، فزوني مي‏يابد، بلکه از شدت انتظار چه بسا خواب از ديدگانت ربوده مي‏شود.
همانطور که «مراتب انتظار»، از اين جهت، متفاوت است، «از جهت محبت‏» نسبت ‏به کسي که در انتظارش هستي نيز مراتبش، متفاوت مي‌شود. پس هر چه محبت، شديدتر و دوستي بيشتر باشد، مهيا شدن براي محبوب، زيادتر مي‏شود . (1)
انتظار، آماده باش و تحصيل آمادگي‏هاي لازم است ‏براي آنچه که مورد نظر است، انتظار، آماده باشي در سايه صبر و مقاومت است. امام صادق عليه السلام فرموده است:
من دين الائمة انتظار الفرج بالصبر (2)؛ يکي از نشانه‏هاي دين امامان، انتظار فرجي است که به صبر حاصل آيد.
در زمان غيبت، دشمنان، تمامي نقشه‏ها و طراري‏هاي شيطاني خود را به ميدان مي‏آورند تا رهزني کنند و ايمان پيروان آن عزيز را نشانه روند. تنها کساني مي‏توانند به دام آنان گرفتار نيايند که در سه‏ حيطه‏ «شناخت‏»، «عاطفه‏» و «رفتار»، آماده باشند؛ زيرا، اينها، سه حوزه‏ي وجودي انسان را در بينش، و گرايش و عمل، شکل مي‏دهند .
عن الرضا، عن آبائه عليهم السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله:
«افضل اعمال امتي انتظار فرج الله عزوجل‏» (3) و «افضل اعمال امتي انتظار الفرج من الله عزوجل‏» (4)؛ امام رضا عليه السلام از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل مي‏فرمايند که برترين اعمال امت من، انتظار فرج از ناحيه‏ خداوند عزوجل است .
«انه سال عنه رجل: اي الاعمال احب الي الله عزوجل . قال: انتظار الفرج .» (5)
مردي از اميرالمؤمنين علي عليه السلام پرسيد: «کدامين اعمال، نزد خداوند عزوجل، محبوب‏تر است؟ حضرت فرمودند: «انتظار فرج.‏»
«قال امير المؤمنين عليه السلام: انتظروا الفرج ولا تياسوا من روح الله؛ فان احب الاعمال الي الله عزوجل انتظار الفرج‏»(6)؛ در همين باره، حضرت علي عليه السلام فرموده‏اند: خود را آماده‏ فرج سازيد و منتظر فرج باشيد و در اين مسير از خدا، نااميد و مايوس نگرديد؛ زيرا که محبوب‏ترين «اعمال‏» نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج و کسب آمادگي براي فرج و حکومت مهدي عليه السلام است.»
در اين حديث، حضرت، از ياس و نااميدي، پرهيز مي‏دهند تا طولاني بودن غيبت و مشکلات آن دوران، توان را از منتظران نربايد و آنان را در صف منتظران پابرجا بدارد.
حضرت علي عليه السلام فرموده‏اند: خود را آماده‏ فرج سازيد و منتظر فرج باشيد و در اين مسير از خدا، نااميد و مايوس نگرديد؛ زيرا که محبوب‏ترين «اعمال‏» نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج و کسب آمادگي براي فرج و حکومت مهدي عليه السلام است.»
با توجه به اين روايات، معلوم مي‏شود که انتظار، تنها، يک «حالت روحي‏» نيست، بلکه احوال روحي جريان يافته و شکل گرفته‏اي است که به اقدام و عمل مي‏انجامد. از همين رو است که «افضل الاعمال‏» و «احب الاعمال‏» فرموده‏اند و آن، در سايه‏ صبر و استقامت ‏بايد باشد و به دور از هرگونه ياس و نااميدي .
آري، اينگونه انتظار و آمادگي را در دوران غيبت، مشق ياوران مهدي دانسته‏اند و آن را نصيب مهدي‌ياوران، شمرده‏اند. پيامبر اکرم به حضرت علي (عليهماالسلام) مي‏فرمايد:
يا علي: آگاه باش که بالاترين مردم، به لحاظ يقين؛ گروهي هستند که در آخر الزمان خواهند بود و با توجه به اين که پيامبر را درک نکرده‏اند و با او نبوده‏اند و حجت و امام هم، از آنان غايب بوده است، در عين حال، از روي نوشته بر کاغذ سفيد ايمان آورده‏اند. (7)
در حديث ديگر مي‏فرمايند:
«افضل العبادة انتظار الفرج‏» (8)؛ برترين عبادت، انتظار فرج است. اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي‏فرمايند: «افضل عبادة المؤمن انتظار فرج الله.‏» (9)
اينسان است که مهدي‌ياوران عصر غيبت، در شب ديجور و سختي‏ها، ايمان گرانسنگ خويش را پايه‌گذاري مي‏کنند و ثابت قدم مي‏مانند و از برترين اعمال، با وجود سخت‏تر بودنش، بهره مي‏يابند؛ زيرا، «افضل الاعمال احمزها» (10)؛ برترين اعمال، سخت‏ترين آنها است. 
همانطور که «مراتب انتظار» متفاوت است، «از جهت محبت‏» نسبت ‏به کسي که در انتظارش هستي نيز مراتبش، متفاوت مي‌شود. پس هر چه محبت، شديدتر و دوستي بيشتر باشد، مهيا شدن براي محبوب، زيادتر مي‏شود .
در زمان غيبت، دشمنان، تمامي نقشه‏ها و طراري‏هاي شيطاني خود را به ميدان مي‏آورند تا رهزني کنند و ايمان پيروان آن عزيز را نشانه روند. تنها کساني مي‏توانند به دام آنان گرفتار نيايند که در سه‏ حيطه‏ «شناخت‏»، «عاطفه‏» و «رفتار»، آماده باشند؛ زيرا، اينها، سه حوزه‏ي وجودي انسان را در بينش، و گرايش و عمل، شکل مي‏دهند .
امام صادق عليه السلام در ذيل آيه‏ شريفه صد و پنجاه و هشتم سوره‏ مبارکه انعام «آيات پروردگارت ظاهر گردد، براي کسي که از پيش ايمان نياورده باشد، يا با ايمانش، خيري حاصل نکرده باشد، ايمان آوردنش سودي ندارد» فرمود: «منظور از آن روز، هنگام خروج قائم منتظر از ما خاندان است.‏» (11)
از اينگونه روايات به دست مي‏آيد که وظايف دوران غيبت، بايد با ايمان و عمل خير، رقم بخورد و در غير اين صورت، هيچ فايده‏اي نخواهد داشت .
در دوران غيبت، «ايمان و عمل‏» به کار آيد و آمادگي مي‏آفريند و منتظران را در حال آماده باش نگه مي‏دارد. اگر اين آمادگي‏ها، در سه محور شناخت و عاطفه و رفتار نباشد، در وقت ‏خروج و قيام حضرت، نه تنها سودي به همراه نخواهد داشت، بلکه از بعض روايات چنين به دست مي‏آيد که چه بسا اينگونه افراد، پس از ظهور، در گروه مخالفان و دشمنان قرار گيرند و عده‏اي که شبيه به خورشيدپرستان و ماه‌پرستان بوده‏اند، از پيروان آن نازنين باشند. (12)
پي‌نوشت‏ها:
1- مکيال المکارم، ج 2، ص 235 و 236 .
2- بحار الانوار، ج 52، ص 122، ح 1 .
3- بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 1 .
4- همان، ص 128، ح 21 .
5- همان، ص 122، ح 3 .
6- همان، ص 123، ح 7 .
7- همان، ص 124، ح 12 .
8- همان، ح 11 .
9- همان، ص 131، ح 33 .
10- بحارالانوار، ج 70، ص 191، ج 82، ص 229 و ج 85، ص 332 و ج 78، ص 69 .
11- بحارالانوار، ج 52، ص 149، ح 76 .
12- الغيبة، نعماني، ص 424 .



نوشته شدهشنبه 14 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

گفتگو با خدا
 
در خواب گفتگویی با خدا داشتم .
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟
گفتم: اگر وقت داشته باشید.
خدا لبخند زد،
وقت من ابدی است .
چه سوالاتی داری ،که میخواهی از من بپرسی؟
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب میکند؟
خدا پاسخ داد...
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول میشوند .
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند وبعد حسرت دوران کودکی را میخورند .
این که سلامتشان را صرف به دست آوردن پول میکنند
وبعد پول شان را خرج حفظ سلامتی میکنند .
این که با نگرانی نسبت به آینده زمان حال فراموش شان میشود.
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند نه در حال .
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد
وچنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.
خداوند دستهای مرا در دست گرفت ومدتی هر دو ساکت ماندیم .
بعد پرسیدم ...
به عنوان خالق انسانها ، می خواهید آنها چه درسهایی را یاد بگیرند ؟
خدا با لبخند پاسخ داد ،
یاد بگیرند که نمیتوان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .
اما میتوان محبوب دیگران شد .
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد ، بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد .
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه میتوانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم
و سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد.
با بخشیدن ،بخشش یاد بگیرند .
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارنداما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند.
یاد بگیرند که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند وآن را متفاوت ببینند.
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند ، بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند.
ویاد بگیرند که من اینجا هستم .
همیشه ...



نوشته شدهپنج شنبه 12 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

 
مواد لازم:

١- یک عدد هدف
٢- یک فنجان باور مثبت
٣- نصف لیوان مغز (خواهشا سالم!)
۴- یک قاشق میوه خوری شعور
۵- توکل (هر چه بیشتر بهتر)
۶- سر سوزن تلاش
٧- علاقه و انگیزه به میزان لازم


طرز تهیه:

ابتدا شماره ی ١ را شماره ی ٢ با حرارت ملایم خوب بپزید.
سپس به آن شماره ی ۴ را اضافه کنید و خوب هم بزنید.
آشپزهای عزیز دقت کنید که اگر حرارت شما زیاد باشد اهدافتان ذغال می شود!
بعد از اینکه عملیات پخت کامل شد هدف را مقابل خودتان قرار دهید و به آن خیره شوید.
با استفاده از شماره ی ٣ آن را دست یافتنی و نزدیک تصور کنید.
سپس با شماره ی
۷ به طرف آن حرکت کنیدو «از موانع سر رهتان٬ پلکان صعود بسازد.»
شماره ی
۶ را به طور مستمر بکار ببندید
و در طول راه با نگاه هایی مملو از شماره ی
۲ نظاره گر موفقیت باشید.
راستی! یادمون نره
٬ شماره ی ۵ بهترین طعم دهنده ی این نوع غذاهاست
که اگه نباشه غذامون خورده نمیشه!



نوشته شدهسه شنبه 10 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

شاعر خشتمال
حیدر یغما ، شاعر خشتمال نیشابوری در سال 1302 در روستای صومعه واقع در شمال نیشابور به دنیا آمد و در شب دوم اسفند سال 1366 سر بر بالین خواب گذاشت و هم آغوش مرگ شد :
مرا خواب آن زمان آید که در زیر لحد باشم                     سر پر شور اندر نرمی بستر نمی گنجد
آرامگاه یغما در منطقه تاریخی شادیاخ در حد فاصل بین آرامگاه خیام و عطار واقع است .   
زندگی یغما در تلاشی سخت ورنجی استخوان سوز برای امرار معاش سپری شد، از همین رو بود که او فرصتی برای تحصیل پیدا نکرد و تا میان سالی ازخواندن و نوشتن بی بهره ماند واین در حالی بود که دیو افیون از وی مردی فرسوده ساخته بود. اما به یکباره چون مردگان رستخیز دیده سر از گور خود بر آورد و خاک خاموشی را از چهره خویش سترد. پس از آن در پی فراگیری خواندن و نوشتن بر آمد و یک و حرف و دو حرف بر سر هم نهاد و نوشتن و خواندن آموخت. شرکت در جلسات قرآن البته سرعتی قابل توجه به کار او بخشید و از آنجا که پیش تر ، ابیات زیبای شعر فارسی را از راه گوش به حافظه سپرده بود ، اولین ابیات شکسته و بسته خود را سرود و به اهل شعر عرضه داشت . آنان که شعر شناس بودند از لابلای آن کلمات آشفته پی به استعداد او برده و مایه تشویق او شدند .
اما آن چه یغما را به پیش راند سختکوشی ، همت و باور استعدادهای ذاتی خود او بود. یغما کم کم به مدد تمرین زیاد توانست به سرودن مسلط شود و البته در این راه مرارت زیادی کشید. شغل اصلی یغما خشتمالی بود و سال های دراز از این رهگذر کسب روزی می کرد
خشت می مالید یغما تا بدانندی شهان                       بی نیازی سکه بر گل می زد و بر زر نزد
او عاشق کار خود بود و به آن بسیار اهمیت می داد. یغما با سرافرازی خود را کارگری بیل به دست معرفی می کرد. او گاه با همان لباس خاک آلود در حالی که پاره های گل به موهای آشفته اش چسبیده بود به رسمی ترین محافل ادبی می آمد. در حقیقت او می خواست ثابت کند که آن چه برایش مهم است کار است و کار. یغما به این صورت در برابر هیچ مقام حقیقی یا حقوقی رنگ نمی باخت و ناز هیچ کس را نمی خرید
سریر ناز به جای دگر ببر کاین جا                         جماعتی است که جز خشت متکا نکند
شعر او در ابتدا نه چنان بود که اهل شعر او را به چیزی بگیرند، از طرف دیگر دوستان او که در زمره عوام بودند او را به ادعا و یاوه گویی متهم می کردند و او را سرزنش می نمودند و روح حساس شاعر از این برخوردها سخت آزرده می شد و به همان میزان مصمم تر می گشت
خلق امروز به تکذیب بگیرند مرا                         آن زمانم بشناسند که یغمایی نیست
یغما در سال 1349 اولین دفتر شعر خود را با عنوان اشک عاشورا چاپ کرد. دفتری دیگر در همان سال از او به چاپ رسید که شامل انبوهی رباعی بود . گلچینی از غزلیات حیدر یغما عنوان دفتر بعدی او بود که در سال 1359 چاپ شد و 150 غزل را شامل می شود. یغما در سال 1365 یک بار دیگر گزیده اشعار خود را با عنوان سیری در غزلیات حیدر یغما چاپ کرد ، این دفتر شامل 129 غزل ، یک مسمط مخمس ، یک مثنوی 86 بیتی و یک قصیده 47 بیتی می باشد.
در اوایل دهه پنجاه پای یغما به مطبوعات کشیده شده و شعر او در طوفان اثبات و انکارها صیقلی تر گشت. کسانی او را سارق ادبی قلمداد می کردند و او از راه پاسخ ابیاتی ماندگار سرود
کافرم خواندند روز بحث کوته فکرها                         فرق دارد خالق این قوم با یزدان من
        آنقدر داغم که گر خنجر نهی بر گردنم                       جای خون آتش فرو می ریزد از شریان من
 شاعری ناشاعرم می خواند نی من شاعرم                    مدعی بیهوده می کوشد پی نقصان من
در خراسان آنقدر گوهر بپاشم از ادب                        تا برندی تحفه در شیراز از استان من
         من سواد از گردش جور زمان آموختم                        این چنین درسی است اندر مکتب آسان من
یغما همتی غرور برانگیز و والا داشت او جز به خویشتن متکی نبود و در منتهای فقر ، شرافت و کرامت انسانی خود را زیر پا نگذاشت. او هیچ ترحمی را از هیچ کس و در هیچ بابی نمی پذیرفت. کسانی که از سر لطف ، ترحم یا کبر می خواستند او را به نان و نوایی برسانند با شدید ترین عکس العمل های یغما روبرو می شدند
دوستان را صحبت نان من است اندر میان                  دشمن است آن کس که می گوید سخن از نان من
یغما در حقیقت ، صدای خاموش و در گلو مانده فقیران و زجر کشیدگان تحقیر شده بود. کارگران رنج برده ای که در طول تاریخ کمتر توفیق عرض اندام پیدا کرده اند. کسانی که در عین محرومیت نخواسته اند دست طمع به سوی کسی دراز کنند و خود را بشکنند. شعر یغما انفجار قرن ها حقارت و رنج است. این جاست که او تنها به این قشر عشق می ورزد و دیگران را به رسمیت نمی شناسد و به دفاع از خود که دفاع از ستم کشیدگان و خستگان است برمی خیزد
آن فقیرم که به خسرو نبرم دست نیاز                      و آن مریضم که ز افلاک دوا نپذیرم
یغما اهل تفکر در خویشتن و جهان است و جهان بینی او حاصل تفکر وی در این دو است. اعتقادات دینی یغما محکم بود ، قرآن را خوب می خواند و با آن انس داشت. در جوانی با حرص و شتاب به پای صحبت سخندانان عالم نشسته و اطلاعات دینی خود را به حد نیاز کامل کرده بود. واولین دفتر شعر او هم پیرامون امام حسین (ع) و حادثه کربلا بود
گفتم که تشنه داد حسین جان به کردگار                 گفتا نه ز آن که خنجر شمر آبدار بود
گفتم به خیمه بر سر زانو همی خزید                            گفتا نه بر براق ارادت سوار بود
         یغما نبود کرببلا گر حسین نبود                                 پیش از حسین ماریه یک شوره زار بود
**************************************
اگر تسلط شمشیر بر جهانم نیست                        همین بس است که آزار خستگانم نیست
پیاده می روم و سر خوشم ز همت پای                  که اسب سر کشی آزرده زیررانم نیست
چنان شجاع به تحصیل روزی ام که اگر                       به شانه ام بنهی کوه را گرانم نیست
     چراغ بزم ادیبان و شمع اهل دلم                             اگر چه شمع به ایوان ونان به خوانم نیست
خجل ز سفره نشینان نیم به صرف طعام                    به یمن دولت آنکه به سفره نانم نیست
    از این بلندترم شعر نغز جان پرور                            به روی سینه بسم هست و بر زبانم نیست
چرا بیان حقیقت نمی کنی یغما                           ز اعتراض تهی مایگان امانم نیست



نوشته شدهدو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

نجس ترين چيز دنيا
گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می آید و می خواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست. برای همین کار وزیرش را مامور میکند که برود و این نجس ترین نجس ترینها را پیدا کند و درصورتی که آنرا پیدا کند و یا هر کسی که بداند تمام تخت و تاجش را به او بدهد.
 
وزیرهم عازم سفر می شود و...
 
پس از یکسال جست و جو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که باتوجه به حرفها و صحبتهای مردم باید پاسخ همین مدفوع آدمیزاد اشرف باشد
  
پس عازم دیار خود می شود در نزدیکی های شهر چوپانی را می بیند و به خود می گوید بگذار ازاو هم سؤال کنم شاید جواب تازه ای داشت بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید من جواب را می دانم اما یک شرط دارد و وزیر نشنیده شرط را می پذیرد چوپان هم می گوید توباید مدفوع خودت را بخوری وزیر آنچنان عصبانی می شود که می خواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید تو می توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده ای غلط است تو این کار را بکن اگر جواب قانع کننده ای نشنیدی من را بکش.
 
خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می کند و آن کار را انجام می دهد سپس چوپان به او می گوید: " کثیف ترین و نجس ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر می کردی نجس ترین است بخوری" !!!!



نوشته شدهشنبه 7 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

آرزوی دیدار
 
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی              چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم           همه جا به هر زبانی بود از تو گفت و گویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی         چه شود که کام جوید ز لب تو کامجویی
شود این که از ترحم دمی ای سحاب رحمت       من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت        سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا               تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
 
دعای امام زمان (عج)
 
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ
خدايا روزى ما كن توفيق اطاعت
وَبُعْدَالْمَعْصِيَةِ وَصِدْقَ النِّيَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ
و دورى از گناه وصدق و صفاى در نيت  و شناختن آنچه حرمتش لازم  است
وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِْسْتِقامَةِ
و گرامى دار ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت
وَسَدِّدْاَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ
و استوار كن زبانهای مارا به درستگوئی وحکمت
وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ
و لبريز كن دلهاى ما را از دانش ومعرفت
وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ
و پاك كن اندرون ما را از غذاهاى حرام و شبهه ناك
وَاكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ
و بازدار دستهاى ما را ازستم و دزدى
وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ
و بپوشان چشمان ما را از هرزگى و خيانت
وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ والغیبه
و ببند گوشهاى ما را ازشنيدن سخنان بيهوده و غيبت
وَتَفَضَّلْ عَلى عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصيحَةِ
و تفضل فرما برعلماى ما به پارسايى و خيرخواهى كردن
 وَعَلَى الْمُتَعَلِّمينَ بِالْجُهْدِوَالرَّغْبَةِ
و بر دانش آموزان به كوشش داشتن و شوق
وَعَلَى الْمُسْتَمِعينَ بِالاِْتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ
و بر شنوندگان به پيروى كردن و پند گرفتن
وَعَلى مَرْضَى الْمُسْلِمينَ بِالشِّفاَّءِوَالرّاحَةِ
و بر بيماران مسلمان به بهبودى يافتن و آسودگى
وَعَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ
و بر مردگان آنها به عطوفت و مهربانى كردن
وَعَلى مَشايِخِنا بِالْوَقارِوَالسَّكينَةِ
و بر پيرانمان به وقار وسنگينى
وَعَلَى الشَّبابِ بِالاِْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ
و بر جوانان به بازگشت و توبه
وَعَلَى النِّساَّءِ بِالْحَياَّءِ وَالْعِفَّةِ
و بر زنان به شرم وعفت
وَعَلَى الاْغْنِياَّءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ
و بر توانگران به فروتنى و بخشش كردن
وَعَلَى الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ
و بر مستمندان به شكيبائى و قناعت
وَعَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ
و بر پيكار كنندگان به يارى و پيروزى
وَعَلَى الاُْسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ
و بر اسيران به رهايى يافتن و آسودگى
وَعَلَى الاُْمَراَّءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ
و بر زمامداران به عدالت داشتن و دلسوزى
وَعَلَى الرَّعِيَّةِ بِالاِْنْصافِ وَحُسْنِ السّيرَةِ
و بر ملت به انصاف و خوش رفتارى
وَبارِكْ لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِوَالنَّفَقَةِ
و بركت ده براى حاجيان و زائران در توشه و خرجى
وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ
و به انجام رسان آنچه را بر ايشان واجب كردى از اعمال حج وعمرة
بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
بوسيله فضل و رحمت خودت اى مهربانترين مهربانان



نوشته شدهجمعه 6 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

آب درمانی
 
آب درمانی درگذشته توسط ایرانیان باستان یونانیها و مصری ها با توجه به خواص بی نظیر آب مورد استفاده قرار می گرفته است.
شاید آسان ترین و راحت ترین وسیله ای که ورزشکاران ومردم برای رفع خستگی .کسالت و بدست آوردن آرامش و راحتی از آن استفاده میکنند آب باشد.
گرفتن دوش آب گرم پس از ورزش و مسابقه .یا پس از انجام کارهای سنگین روزانه تقریبا یک امر طبیعی و عادی است که تمام بازیکنان و افراد آگاهانه یا بدون آگاهی از آن استفاده میکنند.
آب درمانی یک روش عامه پسنداست و به خلاف اکثر روشهای دیگر رفع خستگی عضلانی با رضایت و خوشنودی ورزشکاران توام می شود
در این روش ورزشکار یا شخص آسیب دیده میتواند کارهای متفاوتی در آب انجام دهد انواع حرکات شامل راه رفتن های متفاوت و بسیار گوناگون برای انواع امراض و رفع این بیماریها و نسبت به درجه و نوع بیماریهای متفاوت و گوناگون استفاده از برنامه های مختلف برای تسکین و بهبود درد توسط مربیان دوره دیده و کار آزموده و با تجربه
مزایا و خصوصیات استفاده از آب درمانی برای تسکین دردها و آفرینش آرامش یعنی در موارد درمانی و رفع خستگی در ورزشکاران و به دست آوردن آرامش جسمانی و روحی متعدد است.
در دسترس بودن آن برای همه .ارزان بودن نسبت به روشهای دیگر .اندازه گیری درجه حرارت آب به آسانی .سبک شدن وزن بدن در آب و عامه پسند بودن آن برای همه از جمله مزایای آب درمانی است
مزایای آب درمانی
افزایش سوخت وسازبافت ها: دراثرافزایش حرارت بافت های مختلف بدن، میزان سوخت وساز یا متابولیسم عمومی بافت ها نیززیادمی شود.
- اتساع عروق: بالا بودن حرارت آب منجر به بالا رفتن حرارت بدن و متعاقب آن، متسع شدن عروق و مویرگ ها می شود. در ضمن، اتساع عروقی می تواند ناشی از افزایش سوخت و ساز سلول ها باشد که نیاز به اکسیژن اضافی و دفع بیشتر مواد حاصل از سوخت و ساز دارند.
- افزایش جریان خون: افزایش درجه حرارت بدن موجب زیادتر شدن سوخت و ساز سلول ها می شود که برای جبران کردن این امر، بدن به افزایش جریان خون بافت ها روی می آورد. بنابر این، میزان جریان خون نیز متعاقب قرار گرفتن در آب گرم افزایش می یابد.
- افزایش میزان فعالیت قلب: به دنبال اتساع عروق خونی و زیاد شدن میزان جریان خون، میزان خون وارده به قلب نیز زیادتر می شود و طبق قانون فرانگ استارلینگ (هرچه خون وارده به قلب زیادتر شود، خون خارج شده از آن نیز زیادتر می شود) میزان برون ده قلبی نیز افزایش می یابد و فعالیت قلبی هم بیشتر می شود.
به دنبال ایجاد تاثیرات فیزیولوژیکی فوق در بافت ها و اندام های بدن، یک سلسله تاثیرات درمانی در فرد مشاهده می شود، از جمله در اثر افزایش جریان خون و بهبود وضع تغذیه در اندام ها و دفع سریع مواد زاید، گرفتگی و اسپاسم عضلات فرد، بر اثر وقوع تغییرات مذکور، این درد و ناراحتی ورزشکار از بین می رود. به طور خلاصه می توان گفت که تاثیرات درمانی آب به واسطه اثری است که آب روی پوست بدن دارد. در آب درمانی، پوست بدن به عنوان یک عضو مهم و اساسی است، زیرا بر اثر برخورد جریان آب، گیرنده های عصبی پوست تحریک می شوند. تحریکات ایجاد شده از طریق اعصاب، بر سیستم عصبی مرکزی تاثیر می گذارند و این تاثیرات سیستم عصبی مرکزی است که باعث به وجود آمدن اثرات درمانی آب می شود. استفاده از آب درمانی روی جریان خون، سوخت و ساز بدن، سیستم عصبی، ترکیب خون و میزان ترشح غدد نیز تاثیر می گذارد و در نهایت، تجمع این تاثیرات روی روان فرد منعکس می شود
 درمان با آب در بیماریهای انسان بسیار ساده وطبیعی است.
 روش درمان زیاد دشوار نیست.
 کاملا بی ضرر است وآثار بدی بر جا نمی گذارد.
 آثار مسمومیت به همراه ندارد و نیازی به داروهای سمی نیست.
 ارزانترین وسیله است و درهمه جا براحتی بدست می آید.
 هضم را بهبود می بخشدویبوست را که منشاء بروز اغلب بیماریهاست برطرف می کند.
 خواب طبیعی را برقرار می سازد ومغز وبدن را تقویت می بخشد.
 بی درد است ودرد را بسهولت تسکین می دهد.
 درمان آن اساسی وریشه ای است.
 



نوشته شدهپنج شنبه 5 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

آيا ميدانستيد كه پل خواجو در زمان سلاطين صفويه در اصفهان ساخته شده است ؟
آيا ميدانستيد كه گوش و بيني در تمام طول عمر انسان در حال رشد ميباشد و بزرگتر ميشود ؟
آيا ميدانستيد كه نام پايتخت قرقيزستان بيشکک است و مساحت آن از استان کرمان کمتر است ؟
آيا ميدانستيد كه بيش از صد ميليارد کهکشان تا به اکنون در جهان شناسايي شده اند ؟
آيا ميدانستيد که اسب ماده سي دندان و اسب نر سي و شش دندان دارد ؟
آيا ميدانستيد که سياره اورانوس پانزده قمر ? ماه ? دارد ؟
آيا ميدانستيد که زمين از حيث بزرگي پنجمين و از حيث فاصله با خورشيد ، سومين سياره منظومه شمسي است؟
آيا ميدانستيد که کنگوکينشاسا همان کشور زئير ميباشد ؟
آيا ميدانستيد که زهر مار کبری بيشتر بر روی مراکز تنفسی اثر کرده و باعث خفگی صيد می‌شود ؟
آيا ميدانستيد که بيشتر سردردهای معمولي از کم نوشيدن آب ميباشد ؟




نوشته شدهچهار شنبه 4 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

 
10 نکته مفید برای تو
1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تومینگرد... به دلی دل بسپار که بسیار جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیرکه باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...
 2 - هوس بازان کسی راکه زیبا میبیننددوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا میبینند...
 3- وقتی تو زندگیبه یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشه جاش دیوارمیذاشتن...
 4- آنچه که هستی هدیه خداوند است و آنچه که میشوی هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..
 5- شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آننباشد...
 6- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای میروید...
 7- وقتی زندگیبرایت خیلی سخت شد یادت باشه که دریای آروم ناخدای قهرمان نمیسازه. ..
 8- هر اندیشهی شایسته ای به چهره انسان زیبائی میبخشد...
 9- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر ازدوست داشتنی بودن است. ..
 10- نگو: شب شده است. .. : بگوصبح در راه است



نوشته شدهسه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

اس ام اس میلادپیامبر وامام صادق)ع(
 
*نور عترت آمد از آیینه ام                 کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد            سینه ام بوی محمد می دهد
میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد
*صادق که اساس دين ازاو شد معمور / بودند ملايک پي امرش مامور
ميلاد ششمين اختر تابناك آسمان ولايت و نبي اكرم نور هدايت مبارك باد
*میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و  قرآن ناطق، امام صادق-ع  بر شما  تبريك وتهنيت باد
تو کیستی که حریمت چو کعبه مشهور است؟
 ميلاد نبي اكرم مبارك
 
 
*
ماه فرو ماند از جمال محمد                        سرو نباشد به اعتدال محمد



نوشته شدهدو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ

 

دوستیها
 
وقتی تنهاییم دنبال یکدوستمی گردیم
 وقتی پیدایش کردیم دنبال عیب هایش می گردیم
 وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هایش می گردیم
و بازتنهاییم
 
------------------------------
انواع آدمها
 
آدم هاي بزرگ در باره ايده ها سخن مي گويند
آدم هاي متوسط در باره چيزها سخن مي گويند
آدم هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند
 
آدم هاي بزرگ درد ديگران را دارند
آدم هاي متوسط درد خودشان را دارند
آدم هاي كوچك بي دردند
 
آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند
آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند
آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند
 
آدم هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند
آدم هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند
آدم هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند
 
آدم هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند
آدم هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد
آدم هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند
 
آدم هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
آدم هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند
آدم هاي كوچك مسئله ندارند
 
آدم هاي بزرگ سكوت را براي سخن گفتن برمي گزينند
آدم هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند
آدم هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند



نوشته شدهیک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, توسط گل سرخ
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.