سه چیز در زندگی پایدار نیستند:
رویاها موفقیت ها شانس
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند:
زمان گفتار موقعیت
سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند:
الکل غرور عصبانیت
سه چیز انسانها را می سازند:
کار سخت صمیمیت تعهد
سه چیز در زندگی بسیار ارزشمند هستند:
عشق اعتماد به نفس دوستان
سه چیز در زندگی که هرگز نباید از بین بروند:
آرامش امید صداقت
به سه چیز هرگز تکیه نکن:
غرور دروغ عشق
انسان با غرور می تازد با دروغ می بازد و با عشق می میرد
خوشبختی زندگی ما بر سه اصل است:
تجربه از دیروز استفاده از امروز امید به فردا
تباهی زندگی ما نیز بر سه اصل است:
حسرت دیروز اتلاف امروز ترس از فردا
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
دیرخوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است
كوك كن ساعتِ خویش !
كه مـؤذّن، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب
كوك كن ساعتِ خویش !
شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
كه سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمیخیزند
كوك كن ساعتِ خویش !
كه سحرگاه كسی
بقچه در زیر بغل، راهیِ حمّامی نیست
كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی
كوك كن ساعتِ خویش !
رفتگر مُرده و این كوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است
كوك كن ساعتِ خویش !
ماكیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم میبیند
كوك كن ساعتِ خویش !
كه در این شهر، دگر مستی نیست
كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از میكده برمیگردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی
كوك كن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر،
و دراین شهر سحرخیزی نیست....
آيا ميدانستيد که بی رحم ترین حشره دنیا حشره دعا خوان ماده است ؟ هنگامی که حشره ماده از همسرش باردار می شود، به آن نیش می زند و همسر نیمه جان پس از جفتگیری غذای لذیذی برای حشره ماده میشود !
آيا ميدانستيد که خطر بيماري قلبي و سرطان ريه در افراد غير سيگاري كه در خانه در معرض دود سيگار اطرافيانشان هستند، بيست و پنج درصد بيشتراز ديگران است ؟
آيا ميدانستيد که آب دريا بهترين ماسک زيباي پوست است ؟ البته بخاطر منيزيم و املاح معدني موجود در آب دريا ميباشد !
آيا میدانستيد که پيشانی انسان مرکز دمای انسان است ؟ يعنی اگر شما دمای پيشانيتان را تغيير دهيد دمای بدنتان هم به همان انداره تغيير ميکند اين يکی از دلايلی است که وقتی ما می خواهيم ببينيم که آيا تب داريم يا نه دستمان را روی آن ميگذاريم !
آيا ميدانستيد که اگر روند شيوع سرطان درهمين حد بماند حدود سي و پنج درصد احتمال دارد كه شمادر طول زندگي تان به يكي از انواع سرطان مبتلا شويد ؟
آيا ميدانستيد که جنين بعد از هفته هفدهم خواب هم ميتواند ببيند ؟
آيا ميدانستيد که گربه و سگ هر كدام پنج گروه خوني دارند و انسان فقط چهار گروه ؟
آيا ميدانستيد که روباه ها همه چيز را خاكستري ميبينند ؟
آيا ميدانستيد که اسبها در مقابل گاز اشك آور مصون اند ؟
آيا ميدانستيد که زرافه ايستاده وضع حمل ميكند و نوزادش از فاصله 180 سانتي متري به زمين ميافتد ؟
آيا ميدانستيد که تعداد 1300 كره زمين در سياره مشتري جاي مي گيرد ؟
آيا ميدانستيد که 85% گياهان در اقيانوسها رشد ميكنند ؟
آيا ميدانستيد که اولين تمبر جهان در سال 1840 در انگلستان به چاپ رسيد ؟
آيا ميدانستيد که سريعترين پرنده شاهين است و ميتواند با سرعت 200 كيلومتر در ساعت پرواز کند ؟
آيا ميدانستيد که اولين اتومبيل را مظفرالدين شاه قاجار به ايران وارد كرد ؟
آيا ميدانستيد که قدرت بينايي جغد 82 برابر قدرت ديد انسان است ؟
آيا ميدانستيد که در شيلي منطقه ی صحرايي وجود دارد كه هزاران سال است در آن باران نباريده است ؟
آيا ميدانستيد كه هر 50 ثانيه يک نفر در دنيا به بيماری ايدز مبتلا ميشود ؟
زن حاجي پرسيد :« کي هستي ؟» پسر گفت :« حاجي مرا فرستاده که جعبه پول را ببرم » زن حاجي هم خيال کرد که حاجي او را فرستاده . جعبه پول را به او داد . پسره هم با خوشحالي جعبه را برداشت و برد . وقتي که حاجي به خانه برگشت زن از او پرسيد که :« معامله تو با فلان شخص چطور شد ؟» حاجي گفت :« هيچ ، معامله ما سر نگرفت » زنش گفت :« پس پول بردي چکار کني ؟» حاجي گفت :« پول کجا بود ؟» زنش گفت :« مگرتو پسر را نفرستاده بودي که پول ببرد ؟» حاجي گفت :« من کسي را نفرستادم !» خلاصه حاجي پول خود را نيافت وپسر بزرگي با پول حاجي ثروتمند شد . برادر وسطي که ديد برادر بزرگش رفته و با نردبانش براي خودش پول پيدا کرده او هم طبل را برداشت و راه افتاد تا اينکه شب شد رفت در يک رباط خرابه خوابيد هنوز بخواب نرفته بود که چند تا گرگ آمدند توي رباط . او از ترس گرگها رفت خودش را جابجا کند که طبل او صدا کرد . گرگها از صداي طبل ترسيدند و فرار کردند ضمن فرار خوردند به رباط خرابه . در رباط بسته شد . پسر که ديد گرگها ازصداي طبل او ترسيدند خوشحال شد و طبل را برداشت بنا کرد به زدن . گرگ ها هم از ترس هي خود را به درو ديوار مي زدند . بازرگاني در آن وقت شب داشت از آنجا ميگذشت ديد توي رباط سرو صدا بلند است . تاجر تا دررباط را باز کرد گرگ ها ريختند بيرون و فرار کردند . مرد طبل زن وقتي ديد بازرگان دررا باز کرد و گرگ ها بيرون رفتند آمد جلو و گريبان او را گرفت و گفت :« چرا در رباط را باز کردي که گرگ ها فرار کنند ؟» اين گرگ ها را پادشاه به من داده بود که رقص کردن به آنها ياد بدهم . حالا من بايد چکار کنم ؟ اگر بروم دنبال گرگ ها که آنها را جمع آوري کنم خرج زيادي برايم برمي دارد . حالا بايد يا خسارت مرا بدهي يا اينکه ميرويم پيش شاه از دست تو شکايت مي کنم .» بازرگان هم از ترس اينکه مبادا پيش شاه از دست او شکايت کند پول زيادي به او داد و رفت . اين برادر هم از اين راه ثروتمند شد . ماند برادر کوچکي . برادر کوچکي وقتي ديد که دو برادرش رفتند با نردبان و طبل پول براي خود در آوردند ، او هم گربه خود را برداشت و از ده بيرون رفت تا به جايي رسيد و ديد درهرچند قدم يک نفر چوب بدست ايستاده . او از آنها پرسيد که :« چرا هرچند قدم يک نفر چوب بدست ايستاده ؟» آنها جواب دادند که :« دراين ملک موش زياد است و از دست موش ها آسايش نداريم به همين دليل است که درهرچند قدم يک چوب بدست ايستاده که نگذارد موشها به مردم آزار برسانند .» اوگفت :« شما امشب هيچکاري به موشها نداشته باشيد من ميدانم وموشها .» آنها همه چوب هاي خود را کنار گذاشتند و رفتند . تا چوب بدست ها کنار رفتند او ديد يک عالم موش جمع شد . او فوري گربه را از زير عباي خودش بيرون آورد . گربه به ميان موشها افتاد چند تارا خورد و چندتاراهم خفه کرد . بقيه فرار کردند . روز بعد اين خبر به پادشاه آن کشور رسيد . وقتي پادشاه اين خبر را شنيد او را به حضور طلبيد و گربه را به قيمت زيادي از او خريد . او هم آن پول را برداشت و به ده خود برگشت . هر سه برادر با کارهاي خودشان ثروتمند شدند . اما ببينيم گربه چکار ميکند . روزي گربه در آفتاب گرم خفته بود که کنيزي از پهلويش گذشت و دم او را لگد کرد . گربه پريد و دست او را زخم کرد . خبر به پادشاه دادند که گربه آنقدر خورده که مست شده و چشم بد به فلان کنيزت دارد . شاه فرمان داد که گربه را ببرند و به دريا بيندازند .يک نفر گربه را جلو اسب گرفت و برد که به دريا بيندازد . تا رفت گربه را توي دريا پرت کند ، گربه به زين اسب چنگ زد . مرد خواست او را بگيرد و دوباره به دريا بيندازد . خودش با سرافتاد توي دريا و غرق شد. گربه همانطور که به زين اسب چنگ زده بود اسب به خانه برگشت . آنها تا گربه را روي اسب ديدند همه از شهر و ديار خود بيرن رفتند و از ترس گربه فرار کردند . گربه تنها در آن کشور ماند تا اينکه بعد از چند سال اهل شهر يکي دو نفر را فرستادند که ببينند اگر گربه رفته است آنها به ديار خودشان برگردند . آن دو نفر رفتند و ديدند که گربه اندازه يک بز شده و توي آفتاب خوابيده و دارد به سبيل هاي خودش دست مي کشد . آن دو نفر فرار کردند و رفتند خبر دادند که گربه توي آفتاب خوابيده خيلي هم اوقاتش تلخ است ميگويد اگر به شما برسم ميدانم چکارتان کنم . خلاصه همه آنها ديگر انکار ديار خودشان را کردند و رفتند .
از لرستان كه میگفتید مسیر دهلران به اندیمشك را پیشنهاد كردید تا مسافران سری هم به خوزستان بزنند؛ اما میخواهم بگویم حیف میشود اگر كسی تا جنوب شرقی ایران برود و به گذری كوتاه از شمال خوزستان بسنده كند.
با شما موافقم اما هشدار میدهم كه برای سفر به خوزستان باید عجله كنید، چون از نیمه فروردین اندك اندك هوا گرم میشود.
منطقه پارسوماش خوزستان در محدوده تقریبی شهرستانهای مسجد سلیمان، اندیكا، لالی، هفتگل و ایذه نخستین مناطق استقرار پارسیان آریایی در ایران بودهاند. بیشتر مردم از جاذبههای خوزستان خبر دارند و زیگورات چغازنبیل یادگار تمدن بزرگ عیلامیها در محدوده شهرستان هفتتپه، شوش پایتخت زمستانی هخامنشیان با آثاری چون كاخهای آپادانا و ماندانا و شهرهای شاهی و صنعتگران را دیدهاند، اما شاید در سفرهایشان به این استان كمتر از شهر آجری قدیمی دزفول و بازار كهنه ریال در آن بازدید كرده باشند.
چهارمحال و بختیاری: گردشگری روستایی در روستاهای چون آتشگاه، اورگان، دزك، دهچشمه و....
سفر به چهار محال و بختیاری از جاده رابط خوزستان به این استان هم چندان طول نمیكشد، اما دشتهای استان در نیمه بهار زیباترند؛ چون لالههای واژگون و اشكریز در این ماهها باز میشوند.
چهارمحال و بختیاری در بلندترین بخش از رشته كوه 1200 كیلومتری زاگرس قرار گرفته است. پیشنهاد میكنم حتی اگر در نوروز نمیتوانید به این استان بروید، برای تجربه زندگی بومی و بكر بویژه در روستاهای این استان، حداقل در تابستان به آن سفر كنید چون هوای آن در تابستان هم مطبوع و بهاری است.
اصفهان: محلههای كهن جلفا.
از چهارمحال و بختیاری تا اصفهان راه درازی نیست. اصفهان البته نیازی به تعریف ندارد. این همان شهری است كه روزگاری آندره مالرو آن را در كنار پاریس و فلورانس جزو زیباترین شهرهای جهان خواند. به گردشگری توصیه میكنم در اصفهان فقط به دیدار آثار تاریخی آن قانع نشوید و حتما به محلههای قدیمی اش مانند جلفا هم سرك بكشید.
فارس: دریاچههای فالور، بختگان و پریشان، كوچ ایل قشقایی، گردشگری روستایی در روستاهایی چون آتشكده، بندامیر، پاقلعه، مارگون و سرمشهد.
در نگاهی كلی تر میخواهم به توصیه تان این مطلب را هم اضافه كنم كه استان اصفهان فقط شهر اصفهان نیست، همانطور كه استان فارس هم فقط شیراز نیست و گردشگری در این استان هم نباید به بازدید از تخت جمشید و شاهچراغ و حافظیه ختم شود، مطمئنا شمار زیادی از هموطنان ما حداقل یك بار به استان فارس سفر كردهاند اما كمتر علاقه مند هستند، روستاهای این استان را ببینند.
به زیبایی روستاهای استان فارس، لذت تماشای كوچ ایل قشقایی را در دامنههای سبز این استان بیفزایید. رونق گردشگری در فارس فقط به اتكای یادگارهای به جامانده از پارسیان 2500 سال پیش و یا معجزه هنر حافظ و سعدی نیست، چشماندازهای طبیعی این استان مانند دریاچههای فامور، بختگان و پریشان هم قابلیت جذب گردشگر را دارند.
بوشهر: گردشگری دریایی در سواحل خلیج فارس، خانه رئیسعلی دلواری و گردشگری روستایی در روستاهایی چون بندری، چاكوتاه و حصار .
گرچه هنوز از شیراز به بوشهر بزرگراهی وجود ندارد، اما حتی اگر از جادههای اصلی با سرعتی متوسط برانیم، در كمتر از چند ساعت به بوشهر میرسیم. این استان در نوروز مسافران زیادی ندارد، شاید به این خاطر كه هنوز جاذبههای گردشگری اش برای مردم شناخته شده نیستند.
تلاشهایی كه در سالهای اخیر، برای جذب گردشگر در استان بوشهر انجام شده چندان موفقیتآمیز نبوده است. به نظر میرسد یكی از بهترین فرصتها در حوزه گردشگری برای سرمایهگذارانی كه قصد سرمایهگذاری دراین استان را دارند، فراهم كردن امكاناتی برای سفرهای دریایی خانوادگی است. گذشته از نخلستانهای سرسبز و ساحل داغ بوشهر، مركز این استان چند عمارت بزرگ و تاریخی دارد. در تنگستان هم خانه رئیسعلی دلواری را حتما ببینید و اگر فرصتی برای یك شب سپری كردن در استان بوشهر داشتید، این شب را به روستای بندری با مردم مهمان نوازش اختصاص دهید.
هرمزگان: سفرهای دریایی به جزایر گنگ، میناب، هندورابی، هرمز و هنگام.
مردم از استان هرمزگان هم معمولا فقط كیش و قشم را میشناسند، اما این استان فقط آن 2 جزیره و بندر عباس نیست. توصیهام این است كه با چند علاقهمند دیگر به سفرهای دریایی، لنجی اجاره كنید و گشت وگذاری در جزایر گنگ، میناب، هندورابی، فارور، هرمز و هنگام داشته باشید، درست مثل دریانوردانی كه سالها پیش بین بندر زنگبار در آفریقا و بنادر هند و ایران در رفت و آمد بودند.
یزد: شهرهای اردكان، عقدا، میبد و تفت، طبیعتگردی در دامنههای شیركوه و ابركوه.
دو شهر كویری یزد و كرمان را برای حسن ختام گفتگویامان نگه داشتم، از آن جهت كه كویر به قول یكی از بزرگان، تكامل جنگل است و هیچكدام از زیباییهایی كه دربارهشان حرف زدیم، حریف افسون یكی از شبهای پر ستارهاش نمیشوند.
یزد، نمادی از تمدن كویری است و به دلیل ویژگی خاص معماریاش در بهینه سازی مصرف سوخت و سازگاری با طبیعت، برای گردشگران خارجی حائز اهمیت است. بسیاری از گردشگران اروپایی به هوای دیدن معماری فوقالعاده این استان و البته استان كرمان به كشورمان سفر میكنند غافل از اینكه بیشتر مردم كشورمان هنوز به این استانها سفر نكردهاند.
علاوه بر توجه به معماری شگفتانگیز مركز یزد، پیشنهادم برای سفر به این استان دیدار از اردكان، عقدا، میبد، تفت، دامنههای زیبای شیركوه، ابركوه و سروزیبای 4000 ساله آن است، سروی كه شاید كهنسالترین موجود زنده در كشورمان باشد.
كرمان: شهر خیالی و چاله مركزی لوت درشهرستان بم، منطقه ماهان و منطقه كویری شهداد.
اگر در سفر نوروزی برنامهریزی روزانه دارید، حتما بیش از 2 روز را به بازدید از استان كرمان اختصاص دهید. بازدید از آثار تاریخی مركز این استان دستكم به دو روز كامل وقت در برنامه سفرتان نیاز دارد، به این برنامه 2 روز بازدید از ماهان را هم بیفزایید و بعد میرسیم به بم كه باید شهر خیالی و چاله مركزی لوت را در آن ببینیم. این منطقه در فاصلهای كمتر از 150 كیلومتر از استان كرمان، گرمترین نقطه در سراسركره زمین و تنها منطقه مطلقاً فاقد حیات در جهان است.
.... و اما شهداد! در شهداد هم حداقل یك شب باید بمانید تا مهتابش را ببینید، مهتابی كه هیچ عكسی نمیتواند واقعیتش را به بیننده منتقل كند یا حداقل به مخاطبش بفهماند كه چه سحری در آن نهفته است كه با مهتاب سرزمینهای دیگر متفاوتش میكند و گردشگران خارجی را وا میدارد شهرهای چراغانی خودشان را به دست فراموشی بسپرند و هزاران كیلومتر از آنها دور شوند تا تجربه تماشای مهتاب زیبای شهداد را به خاطرههای خوش دفتر زندگیاشان بیفزایند.
ما از مسیر تبریز به گلستان صحبت كردیم، اما اگر در میانه راه در جاده اصلی قزوین به سمت رزن میراندیم، پس از این شهر بزرگراهی آغاز میشد كه به همدان و كرمانشاه میرسید و این دروازه ورودی به شهرهای غربی كشور است. البته بزرگراهها در مناطق غربی كشور چندان زیاد نیستند، اما این دلیل نمیشود كسی در نوروز به كرمانشاه، كردستان، لرستان یا ایلام نرود.
همدان به خاطر كوه الوند و مقبره بوعلی سینا و باباطاهر و استرومردخای و گنجنامه و هگمتانهاش برای مردم شناخته شده است و همه احتمالا به دره عباسآبادش هم میروند، اما پیشنهاد من یك شب اتراق در یكی از روستاهای غرب این استان است كه باعث میشود زندگی بكر روستایی را درك كنید.
كرمانشاه: طاقبستان، بیستون، غار غوری قلعه و معبد آناهیتا در كنگاور.
كرمانشاه را هم یكی از مقاصد بسیار مناسب برای سفرهای نوروزی میدانم چون نه به اندازه استانهای شمال و مركزی شلوغ است نه به اندازه استانهای شمال غربی سرد و خشك، طاق بستانش و بیستونش بخوبی حفظ شده و چنان خوش آب و هوا و حاصلخیز است كه از 4000 سال پیش تاكنون آباد و مسكونی بوده و 1500 سال پیش به نامهایی چون «نیشابی» و «آلی پی» میخواندندش. از شمالغرب شهر كرمانشاه اگر
90 كیلومتر به سمت پاوه حركت كنید، به غار غوریقلعه میرسید كه هنوز انتهای برخی دالانهایش كشف نشده و شایعههایی وجود دارند كه میگویند انتهای آنها به خاك عراق میرسد.
لرستان: دریاچه گهر، قلعه فلكالافلاك، آبشارهای نوژیان، شوی و تله زنگ، دره چكان، بازار میرزاسیدرضا و سراب كیو.
تعریف لرستان روی كارتهای تبریك، همیشه یا دریاچه گهر بوده یا قلعه فلكالافلاك و بندرت از نوژیان به عنوان بلندترین و شوی و تلهزنگ به عنوان پهنترین آبشارهای كشور هم عكسهایی وجود دارد اما هیچ وقت ندیدهام تصویری از دره چكان روی كارتی چاپ شود و بعید میدانم حتی یك درصد از مردم حتی نام آن را شنیده باشند؛ در حالی كه این دره زیبا، تمدن طلایی عصر مفرغ را در خود جای داده و روزگاری از باشكوهترین نقاط زیست بشر بوده است. امروز برخی از این آثار در بخشی از قلعه فلكالافلاك كه موزه شده قابل مشاهدهاند. در خرمآباد لرستان باید بازار قدیم آن موسوم به بازار میرزا سید رضا و سراب كیو را هم ببینید. به این دیدنیها آمیختن با زندگی عشایری در این استان را هم اضافه كنید.
ایلام: طبیعت گردی در دشتهایی
چون صالحآباد، دهلران، دشت عباس و تفرجگاههای جنگلی مانند چقاسبز، ششدار، تجریان، گلم زرد و گره چگا، جاده دهلران به اندیمشك، تپه ماهورهای ایلام.
كاش از لرستان به ایلام هم بروید. متاسفانه كمتر گذر مسافری به استان ایلام میافتد و كمتر كسی میداند كه درهها و دشتهای این استان در بهار غرق در شقایقهای سرخ میشوند. ایلام را در گذشتههای دور، لرستان پشتكوه میخواندند. در این استان حتی در نقاطی كه انتظارش را ندارید، به نشانه یا بازماندهای از اثری تاریخی برمیخورید. هنوز هم تپهماهورهای ایلام محبوب گردشگران هستند. پیشنهاد من برای مسیر سفر به ایلام جاده لرستان است اما در برگشت، حركت در جاده دهلران به اندیمشك، فرصتی برایتان فراهم میكند كه از جاذبههای شمال خوزستان هم بازدید كنید.
كردستان: گردشگری روستایی در روستاهایی چون پالنگان، اورامان تخت، آویهنگ، ژیورا قصلان، نوره، نگل و...، طبیعتگردی در دشتهای دهگلان، قروه، بیجار و.....
كردستان را از فهرست استانهای غربی از قلم نیندازید، یادم میآید یك بار از پژوهشی میگفتید كه پژوهشگری در آن، كردستان را بهشت عدن خوانده بود.
بله، دیوید رول باستانشناس انگلیسی سال گذشته كردستان را بهشت عدن همان جایی كه حضرت آدم و حوا پس از ترك بهشت، در آن هبوط كردند دانست. مبنای ادعایش هم اشارات جغرافیایی بخش «جنیس» كتاب انجیل بود، اما كردستان ایران اگر بهشت عدن هم نباشد، به مقصد سفر شدن میارزد.
جلوههای خاص زندگی بومی هنوز در همه شهرهای كردستان وجود دارد و دیدنی است اما اگر میخواهید روح واقعی كردستان را درك كنید باید دوسه روزی را به طور كامل در حس و حال زندگی یك كرد اصیل و بومی در روستاهای این استان بگذرانید.
مقصد بعدی اگر قزوین باشد باید بدانید دشت آن و كوهستانهای مجاورش محل وقوع پارهای از مهمترین تحولات تاریخی در ایران بوده است. امروز از آن تاریخ پرماجرا فقط قلعه الموت و یكی دو بنای دیگر در مركز استان باقی ماندهاند، اما حتی اگر این بناها هم به یادگار نمیماندند جذابیت چشماندازهای طبیعی قزوین آنقدر هست كه مسافران به هوایش در آن توقف كنند. البته تجربه سفر به این شهر به من یاد داده است كه بیشتر این جاذبههای طبیعی در نوروز برای سفر مناسب نیستند، چون در ارتفاعات واقع شده اند و آب و هوای شان فقط در تابستان معتدل میشود.
دره طالقان و روستاهای ییلاقیش مهجورترین جاذبه طبیعی قزوین است. از دره طالقان چندین راهگذار پس ازگذرازخط الراس البرز به كلاردشت و دوهزار و سههزار میرسند. یكی از این راهگذارها كه تقریبا از شهرك شروع شده است و در نهایت به رودبارك كلاردشت میرسد روی گردنهها از حاشیه یك دریاچه كم عمق میگذرد كه در بیشتر ایام سال سطح آن یخ زده است و فقط كوهنوردهای حرفهای میشناسندش.
سمنان: مسجد جامع، ییلاق شهمیرزاد، مسجد تاریخانه، رختشویخانه دامغان، منطقه خوش ییلاق، جاده سمنان به شهمیرزاد، جاده شاهرود به آزادشهر، آرامگاه بایزید بسطامی و شیخ ابوالحسین خرقانی.
هرچند سمنان جاذبههایی مانند مسجد جامع، ییلاق شهمیرزاد،مسجد تاریخانه، رختشویخانه دامغان و منطقه حفاظت شده خوشش ییلاق را دارد، اما جذابیتهایی كه قادرند سمنان را به یك قطب ممتاز طبیعت گردی تبدیل كنند، جادههایی هستند كه از نقاط مختلف این استان به سمت چشماندازهای طبیعیاش میروند، مثل جاده سمنان به شهمیرزاد و فولاد محله كه از حاشیه دشت كویر رد میشود و شما را به ییلاقی سرسبز در دل كوهستان میرساند یا جاده شاهرود به آزادشهر كه از بسطام و خرقان و حاشیه كوه ابرعبور میكند. در بسطام باید به زیارت مقبره بایزید بسطامی بروید و پس از طی اندك فاصلهای از این شهر، به خرقان و آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی میرسید. در انتهای جاده شاهرود به آزادشهر، وارد استان گلستان میشوید.
گلستان: پارك ملی گلستان، منطقه حفاظت شده جهاننما، منطقه خوش ییلاق، آشورده، تالابهای سهگانه، تركمن صحرا، تالاب اینچهبرون، سواحل خزر، قلعه ماران، زندگی بومیان تركمن صحرا، بنادر گمیشان تپه و حسینقلیخان.
استان گلستان مرا یاد جادهای میاندازد كه متاسفانه از وسط پارك ملی گلستان در حال عبور است و البته یاد آتشسوزیهای فصلی و آخر از همه یاد طبیعت گردی....
اما استان گلستان علاوه بر پارك ملیاش، چشم اندازهای طبیعی دیگری هم دارد كه نباید از آنها غافل شد. منطقه حفاظت شده جهان نما، منطقه حفاظت شده خوش ییلاق، آشورده، تالابهای سه گانه تركمنصحرا، آلاگل، آلماكل و آجیگل، تالاب اینچه برون و سواحل خزر را در جایی كه پاكتر و خلوتتر و آفتابیتر از دیگر بخشهای آن است باید به فهرست جاذبههای طبیعی این استان بیفزایید. یكی از جاذبههای فراموش شده استان گلستان، قلعه ماران است كه از دور همچون كشتی بزرگی بر فراز قله از دل ابرها سر برآورده است.
زندگی بومی ساكنان تركمن صحرا و بنادر كوچكی همچون گمیشان تپه و حسینقلیخان هم دیدنی است.
مقصد بعدی ما، مشهد است كه خوشبختانه هر سال حدود 4 میلیون گردشگر مذهبی دارد و این شمار گردشگران، برای یك شهر به نظر مناسب میآید.
از دیدگاه من، هنوز برنامه جامعی برای ساماندهی صنعت گردشگری در استان خراسان رضوی وجود ندارد؛ در حالی كه میشود از حضور این جمعیت انبوه برای فعالسازی دیگر جاذبههای توریستی خراسان هم بهره گرفت اما اگر راه را كج كنید به سمت بخشهای خراسان جنوبی جلوههای زندگی روستایی در مناطقی همچون فردوس، طبس، گناباد، خواف و تایباد برای مردم ایران كاملا ناشناخته است.
سیستان و بلوچستان: زندگی بومی در شهرهای سراوان، خاش و ایرانشهر. بندرچابهار، شهرسوخته، منطقه حفاظت شده با هوكلات و حواشی رودخانه سرباز.
جادهای كه از بیرجند در خراسان جنوبی به سمت سیستان و بلوچستان میرود هم اگر امن باشد، ارزش دیدن دارد و چهرهای خاص از زندگی كویری را نمایان میكند كه در نقاط دیگر ایران پیدا نمیشود.
علاوه بر این جاده، مطمئنم زندگی بومیهای سیستان و بلوچستان بویژه در شهرهایی مانند سراوان، خاش و ایرانشهر برای آنها كه به مردمشناسی علاقه دارند، جالب خواهد بود. بندر چابهار را به عنوان منطقهای آزاد و شهر سوخته را هم به عنوان نمادی از تمدنی 4000 ساله همه میشناسند اما آیا منطقه حفاظت شده و سرسبز باهو كلات را هم دیدهاید؟ یا تا كنون به حواشی رودخانه سرباز كه تنها زیستگاه تمساحهای پوزه كوتاه ایران است، رفتهاید؟
از شمال غربی ایران كه گفتم اردبیل را فراموش كردم.
در كتابهای گردشگری از جاذبههای این استان معمولا به سرعین، مقبره شاه صفی، كوههای سبلان، دریاچه نئور و شورابیل اشاره میشود. جاذبه دیگری از اردبیل میشناسید؟
جادههای اردبیل بی نهایت دلفریبند. مسیر اردبیل به پارس آباد مغان یكی از این راههاست كه مثل خطی سبز روی زمین كشیده میشود و میرسد به جایی مابین دلتای ارس به خزر، دامنههای شرقی ارسباران و آخرین ستیغهای شمالی كوهستان تالش، سرزمینی كه گویی سبزترین جای زمین است و نه شرجی سخت تابستان جنگلهای شمال را دارد و نه سرمای تند كوهستانهای آذربایجان را. سرزمینی كه دیدنش خستگی چشمها را شفا میدهد همانطور كه آب گرم سرعین، درد مفاصل را.
مازندران: روستاهای كندلوس، چمستان، جواهرده وكلاردشت، جادههای دوهزار سه هزار بلده به یوش، عباسآباد، نور به چمستان، مرزنآباد به كجور و جنگلهای كهن.
مسافران نوروزی استانهای شمال غربی كشور معمولا به استانهای مازندران و گیلان هم سر میزنند؛ البته این 2 استان گردشگر زیاد دارند و حتی مازندران با بیش از 5 میلیون نفر گردشگر در سال، مهمترین قطب گردشگری ایران شده است، اما هنوز جاذبههای واقعی گردشگری این استانها هم ناشناختهاند و نشانه اش انبوه مسافرانی است كه از ساحل خزر دل نمیكنند و همه روزهای مسافرت را در همان حوالی میگذرانند.
مردم در سفر به مازندران معمولا وقتشان را با خزر آبی و آرامش میگذرانند یا اگر اهل نقشهخوانی باشند و ادعای سفركردن متفاوت داشته باشند شاید به كندلوس و چمستان و جواهر ده و كلاردشت هم بروند و اگر حرفهایتر باشند از جادههای دو هزار و سه هزار، بلده به یوش، عباسآباد، نور به چمستان و مرزنآباد به كجور هم دیدن میكنند، اما حیف از آن جنگلهای انبوه و پر راز كه فراموش شده و بی بازدیدكننده باقی میمانند. فكر میكنید چند نفر در سفر به مازندران یاد گشت و گذار درجنگل هایش میافتند؟ هیچ میدانستید جنگلهای مازندران، قدیمی ترین جنگلهای جهان هستند، حتی قدیمیتر از آمازون و سوماترا؟
گیلان: بازار سنتی رشت، مرداب ساحلی انزلی، بازار آستارا، شهر لاهیجان، شهرستان فومن، ماسوله، دامنههای درفك، زندگی بومیان تالش و اسالم، شهرستان سیاهكل و منطقه دیلمان.
گیلان هم هر سال حدود 3 میلیون نفر مسافر دارد كه مقصد بیشترشان بازار رشت، مرداب ساحلی انزلی، بازار آستارا، لاهیجان و فومن، ماسوله و بندرت دامنههای كوه درفك است، اما فقط شماری اندك از آنها مشتاقند با زندگی شگفتانگیز كوهنشینهای تالش و جنگل نشینان اسالم آشنا شوند یا از لاهیجان راهشان را به سمت سیاهكل كج میكنند یا راهی دیلمان میشوند تا بفهمند چه سحری در این خاك سالها پیش الهام بخش خنیا گران شده است برای آفرینش موسیقی سنتی دیلمانی.
بگذارید بار دیگر به تبریز برگردیم و این بار مسیر تبریز به مشهد را پی بگیریم.
در این مسیر از زنجان، قزوین، تهران، سمنان، شاهرود و مشهد میگذریم. از جاذبههای این مناطق با صرف نظر از تهران كه علیرغم داشتن بیش از100جاذبه گردشگری در گردابی از دود و آلودگی فرورفته توضیح بدهید.
بعضی از گردشگران زنجان را هنوز با چاقوهای دسته شاخی اش میشناسند....
زنجان: گنبد سلطانیه، غار كتله خور.
دیگر ممكن نیست، چون چاقوهای چینی، بازار زنجان را تسخیر كردهاند! از این استان فعلا گنبد سلطانیه معادل چینی ندارد و غار كتله خور.
گنبد سلطانیه در زمان احداث بلندترین بنای جهان بود وهنوز هم بلندترین گنبد جهان محسوب میشود. بازدید از غار كتله خور هم پیشنهاد شایستهای است. این غار هنوز كاملا شناسایی نشده و برخی دهانههای آن به دالانهایی پیچ در پیچ و طولانی وصلند كه هنوز پای بشر به آنجا باز نشده و حتی برخی غارنوردان اعتقاد دارند این غار اگر از غار علیصدر همدان (به عنوان بزرگترین غار آبی جهان) بزرگتر نباشد، كوچكتر نیست.
اجازه بدهید سفرمان را از منتهیالیه شمال غربی كشور آغاز كنیم، یعنی آذربایجانهای شرقی و غربی.
تاریخ نشان میدهد آریاییها آذربایجان شرقی را سرزمینی سربلند و تسخیر ناپذیر میدانسته اند كه دژهایی چون قلعه بابك بر فراز مرتفعترین نقاط كوه هایش، نمادی از همین باورند.
آذربایجان شرقی سرزمین قهوه خانهها و عاشیقهاست، اما نام این استان معمولا گردشگران را فقط به فكر بازدید از عمارت ائلگلی تبریز میاندازد و شاید خاطره قله سهند، دره اهر، ارسباران و سواحل شرقی دریاچه ارومیه هم در ذهن شان زنده شود، اما كم پیدا میشوند آن كه كرانههای جنوبی بخش مركزی رودخانه ارس را هم در بهار و تابستان دیده باشند.
آذربایجان غربی: سردشت، قره كلیسا، كلیسای حضرت مریم و 11 كلیسای مشابه دیگر، سواحل دریاچه ارومیه و 102جزیره این دریاچه و منطقه مراكان.
... و اما آذربایجان غربی از آن نظر كه به گواه برخی روایات، شهرستان سردشتش را زادگاه زرتشت میخوانند، ضمن آن كه نخستین جایی بوده است كه پروتستانها در آن پناه گرفته اند و از سوی دیگر قره كلیسا در آن واقع شده است كه برخی ارامنه آن را نخستین كلیسای جهان میدانند و به واسطه همه این دلایل، این استان برای مذاهب زرتشتی، ارمنی و پروتستان سرزمینی مقدس به حساب میآید.
پس از قره كلیسا، از میان 12 كلیسای باقیمانده در این استان من كلیسای حضرت مریم را برای بازدید پیشنهاد میكنم، چون تركیبی است از فرهنگهای ایران باستان، چین و اروپا. این كلیسا روی خرابههای آتشكدهای زرتشتی بنا شده و بنابر روایتهای محلی معماری چینی در طراحی محرابش نقش داشته و حتی سنگی در آن هست كه میگویند از چین آورده شده است. هر كس پا به آذربایجان غربی بگذارد حتما دریاچه ارومیه و 102 جزیره زیبایش را فراموش نمیكند، اما كمتر كسی پیدا میشود كه گذر از جاده مسحور كننده ارومیه به سنندج را تجربه كرده باشد یا بداند در شمال آذربایجان شرقی منطقه مراكان قرار گرفته كه جغرافیدانها به آن میگویند قفقاز كوچك كه پر است از چشماندازهای طبیعی.
اين شخص در حين خراب کردن ديوار در بين آن مارمولکي را ديد که ميخي از بيرون به پايش فرو رفته بود.
دلش سوخت و يک لحظه کنجکاو شد. وقتي ميخ را بررسي کرد خيلي تعجب كرد ! اين ميخ چهارسال پيش، هنگام ساختن خانه کوبيده شده بود!
اما براستي چه اتفاقي افتاده بود ؟ كه در يک قسمت تاريک آنهم بدون كوچكترين حرکت، يك مارمولک توانسته بمدت چهار سال در چنين موقعيتي زنده مانده!؟!
چنين چيزي امکان ندارد و غير قابل تصور است. متحير از اين مساله کارش را تعطيل و مارمولک را مشاهده کرد.
در اين مدت چکار مي کرده ؟ چگونه و چي مي خورده ؟
همانطور که به مارمولک نگاه مي کرد يکدفعه مارمولکي ديگر، با غذايي در دهانش ظاهر شد !
عشق یعنی انتظار و انتظار ، عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر ، عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن ، عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در آویختن ، عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های ناب ناب ، عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی بنده فرمان شدن ، عشق یعنی تا ابد رسوا شدن
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست ، عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز ، عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه ، عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی سوختن یا ساختن ، عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن ، عشق یعنی قطره و در یا شدن
عشق یعنی پیش محبوبت بمیر ، عشق یعنی از رضایش عمر گیر
عشق یعنی زندگی را بندگی ، عشق یعنی بندگی آزادگی
١- یک عدد هدف
٢- یک فنجان باور مثبت
٣- نصف لیوان مغز (خواهشا سالم!)
۴- یک قاشق میوه خوری شعور
۵- توکل (هر چه بیشتر بهتر)
۶- سر سوزن تلاش
٧- علاقه و انگیزه به میزان لازم
طرز تهیه:
ابتدا شماره ی ١ را شماره ی ٢ با حرارت ملایم خوب بپزید.
آشپزهای عزیز دقت کنید که اگر حرارت شما زیاد باشد اهدافتان ذغال می شود!
بعد از اینکه عملیات پخت کامل شد هدف را مقابل خودتان قرار دهید و به آن خیره شوید.
با استفاده از شماره ی ٣ آن را دست یافتنی و نزدیک تصور کنید.
سپس با شماره ی ۷ به طرف آن حرکت کنیدو «از موانع سر رهتان٬ پلکان صعود بسازد.»
شماره ی ۶ را به طور مستمر بکار ببندید
و در طول راه با نگاه هایی مملو از شماره ی ۲ نظاره گر موفقیت باشید.
راستی! یادمون نره٬ شماره ی ۵ بهترین طعم دهنده ی این نوع غذاهاست
که اگه نباشه غذامون خورده نمیشه!
شاید آسان ترین و راحت ترین وسیله ای که ورزشکاران ومردم برای رفع خستگی .کسالت و بدست آوردن آرامش و راحتی از آن استفاده میکنند آب باشد.
گرفتن دوش آب گرم پس از ورزش و مسابقه .یا پس از انجام کارهای سنگین روزانه تقریبا یک امر طبیعی و عادی است که تمام بازیکنان و افراد آگاهانه یا بدون آگاهی از آن استفاده میکنند.
آب درمانی یک روش عامه پسنداست و به خلاف اکثر روشهای دیگر رفع خستگی عضلانی با رضایت و خوشنودی ورزشکاران توام می شود
در دسترس بودن آن برای همه .ارزان بودن نسبت به روشهای دیگر .اندازه گیری درجه حرارت آب به آسانی .سبک شدن وزن بدن در آب و عامه پسند بودن آن برای همه از جمله مزایای آب درمانی است
- اتساع عروق: بالا بودن حرارت آب منجر به بالا رفتن حرارت بدن و متعاقب آن، متسع شدن عروق و مویرگ ها می شود. در ضمن، اتساع عروقی می تواند ناشی از افزایش سوخت و ساز سلول ها باشد که نیاز به اکسیژن اضافی و دفع بیشتر مواد حاصل از سوخت و ساز دارند.
- افزایش جریان خون: افزایش درجه حرارت بدن موجب زیادتر شدن سوخت و ساز سلول ها می شود که برای جبران کردن این امر، بدن به افزایش جریان خون بافت ها روی می آورد. بنابر این، میزان جریان خون نیز متعاقب قرار گرفتن در آب گرم افزایش می یابد.
- افزایش میزان فعالیت قلب: به دنبال اتساع عروق خونی و زیاد شدن میزان جریان خون، میزان خون وارده به قلب نیز زیادتر می شود و طبق قانون فرانگ استارلینگ (هرچه خون وارده به قلب زیادتر شود، خون خارج شده از آن نیز زیادتر می شود) میزان برون ده قلبی نیز افزایش می یابد و فعالیت قلبی هم بیشتر می شود.
به دنبال ایجاد تاثیرات فیزیولوژیکی فوق در بافت ها و اندام های بدن، یک سلسله تاثیرات درمانی در فرد مشاهده می شود، از جمله در اثر افزایش جریان خون و بهبود وضع تغذیه در اندام ها و دفع سریع مواد زاید، گرفتگی و اسپاسم عضلات فرد، بر اثر وقوع تغییرات مذکور، این درد و ناراحتی ورزشکار از بین می رود. به طور خلاصه می توان گفت که تاثیرات درمانی آب به واسطه اثری است که آب روی پوست بدن دارد. در آب درمانی، پوست بدن به عنوان یک عضو مهم و اساسی است، زیرا بر اثر برخورد جریان آب، گیرنده های عصبی پوست تحریک می شوند. تحریکات ایجاد شده از طریق اعصاب، بر سیستم عصبی مرکزی تاثیر می گذارند و این تاثیرات سیستم عصبی مرکزی است که باعث به وجود آمدن اثرات درمانی آب می شود. استفاده از آب درمانی روی جریان خون، سوخت و ساز بدن، سیستم عصبی، ترکیب خون و میزان ترشح غدد نیز تاثیر می گذارد و در نهایت، تجمع این تاثیرات روی روان فرد منعکس می شود
درمان با آب در بیماریهای انسان بسیار ساده وطبیعی است.
روش درمان زیاد دشوار نیست.
کاملا بی ضرر است وآثار بدی بر جا نمی گذارد.
آثار مسمومیت به همراه ندارد و نیازی به داروهای سمی نیست.
ارزانترین وسیله است و درهمه جا براحتی بدست می آید.
هضم را بهبود می بخشدویبوست را که منشاء بروز اغلب بیماریهاست برطرف می کند.
خواب طبیعی را برقرار می سازد ومغز وبدن را تقویت می بخشد.
بی درد است ودرد را بسهولت تسکین می دهد.
درمان آن اساسی وریشه ای است.
آيا ميدانستيد كه پل خواجو در زمان سلاطين صفويه در اصفهان ساخته شده است ؟
آيا ميدانستيد كه گوش و بيني در تمام طول عمر انسان در حال رشد ميباشد و بزرگتر ميشود ؟
آيا ميدانستيد كه نام پايتخت قرقيزستان بيشکک است و مساحت آن از استان کرمان کمتر است ؟
آيا ميدانستيد كه بيش از صد ميليارد کهکشان تا به اکنون در جهان شناسايي شده اند ؟
آيا ميدانستيد که اسب ماده سي دندان و اسب نر سي و شش دندان دارد ؟
آيا ميدانستيد که سياره اورانوس پانزده قمر ? ماه ? دارد ؟
آيا ميدانستيد که زمين از حيث بزرگي پنجمين و از حيث فاصله با خورشيد ، سومين سياره منظومه شمسي است؟
آيا ميدانستيد که کنگوکينشاسا همان کشور زئير ميباشد ؟
آيا ميدانستيد که زهر مار کبری بيشتر بر روی مراکز تنفسی اثر کرده و باعث خفگی صيد میشود ؟
آيا ميدانستيد که بيشتر سردردهای معمولي از کم نوشيدن آب ميباشد ؟
رگ رگم پیغام احمد می دهد سینه ام بوی محمد می دهد
ميلاد ششمين اختر تابناك آسمان ولايت و نبي اكرم نور هدايت مبارك باد
ميلاد نبي اكرم مبارك
مسأله حجاب، در چارچوب بحث دفاع از حقوق زن، سالهاست كه در كشورهاي اروپايي و به دنبال آن در كشورهاي اسلامي، مطرح شده است.
سابقه اين مباحث در كشور ما، به صورت محدود، به سه چهاردهه پيش از مشروطه و بيشتر به پس از انقلاب مشروطه، به ويژه دوره سلطنت رضاخان پهلوي (1305-1320ش) باز ميگردد.
آنچه مسلم است و از كتابهاي موجود پيداست حجاب در قبل از اسلام در بين ملتهاي يهود، ايران باستان و هند وجود داشته است و اين قانون حجاب از قانون حجاب اسلامي بسي سختتر بوده است.
و همچنين در جاي ديگر ميگويد: در زمان زرتشت زنان با منزلتي عالي به ميان مردم ميرفتند.
* زن مسلمان ايراني همواره مفتخر به داشتنحجاب برتربوده است. حجاباز آنرو واجب شد كه زن بتواند در اجتماع آزادانه و آسوده حاضر شود و برخلاف آنچه غافلانو مغرضان مي گويند،حجاب، وسيله نگه داشتن زن هادر پستوي خانه ها نيست. امروزه زنانمحجبهايراني، در تمام عرصه ها به موفقيت هاي بزرگي دست مي يابند .
ضمن محکوم کردن وقایع اخیر تهران توسط سران فتنه
پیامبر گرامی اسلام فرمودند:هرگاه خداوند خیر مردمی را بخواهد
شمار دین شناسان آنان را زیاد گرداند و جاهلانشان را کم کند
به طوری که چون فقیه سخنی بگوید برای سخن خود یارانی بیابد
و چون جاهل سخنی بگوید شکست خورد.
کنز العمال ص 137
امام صادق (ع) فرمودند:
دانش جمله مردمان را در چهار چیز یافتم
اول این که پروردگارت را بشناسی
دوم این که بدانی خداوند نسبت به تو چه نیکی هایی کرده است
سوم این که بدانی از تو چه خواسته است
چهارم شناخت چیزهایی که تو را از دینت خارج می گرداند .
معانی الاخبار ص 395
غدیریه
عید سعید غدیر " عید ولایت " برهمگان مبارک باد
يكي از مسائل وموضوعات مهم بعد از ايمان به مبدأ و معاد و نبوت حضرت رسول اكرم (ص) براي هر انسان اعتقاد به امامت است به گونه اي كه كسي نتواند آن را به سادگي از انسان بگيرد و يا آن را متزلزل كند ؛ طبق روايات زياد ، عبادت بدون داشتن رهبر حق ، مورد قبول نيست ، گر چه در طول عمر و شبانه روز سخت ترين نوع عبادت را انجام دهد ؛ به عنوان نمونه در روايتي آمده است : « به خدا سوگند اگر كسي هر روز روزه بدارد و هر شب نماز بخواند ولي رهبري و ولايت ما را نپذيرفته باشد در قيامت يا مورد غضب خداست و يا حداقل خدا از او راضي نيست» .
مرحوم آقاسي در شعر ولايتش چنين سروده است :
نماز بي ولايت بي نمازي است تعبد نيست نوعي حقه بازي است
در حديث معروف سلسلة الذهب كه امام رضا (ع) در شهر نيشابور بيان فرمودند شرط ورود به دژ محكم الهي ولايت معرفي شده است . و امام رضا (ع) در اين جا ميان توحيد و امامت رابطه شرط و مشروط برقرار نموده ، همان رابطه اي كه ميان ماشين وفرمان آن است . يعني بدون امامت پاي توحيد مردم مي لنگدوتا مادامي كه توحيد مطرح است رهبري معصوم هم مطرح است .
اسلام از وارد آوردن شكاف به اخوت اسلامى و درهم ريـخـتـن وحـدت و ايـجـاد فروپاشى موكداً نهى كرده است و اين در حالى است كه با قاطعيت از مـسـلـمـان مـى خـواهد كه سخن حق را بگويد و هنگام يارى رساندن به حق و سركوب باطل در گـرفـتـن مـوضعى مثبت و ثمربخش كوتاهى نورزد .
كسى كه درابراز حق سكوت كند شيطانى گنگ است و امر به معروف و نهى از منكر و دعوت به سوى خدا از بزرگترين و مهمترين واجبات در شـريـعـت اسـلامـى اسـت :
" و مـن احـسـن قولاممن دعا الى اللّه و عمل صالحا و قال اننى من الـمـسلمين " (فصلت/33)
موضع يك مسلمان درهر آنچه مى گيرد و يا پس مى زند بايد موضعى همراه با هشيارى و پرهيز باشد: " و مايلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد " (ق/18)
در جامعه كنوني ماكه نوجوانان و جوانان بدون تحقيق در باره مسئله مهم امامت و فقط به صرف اين كه پدر و مادر شان شيعه هستند و در جامعه و منطقه اي چشم به جهان گشوده اند كه همگي شيعه هستند، اين عقيده را مي پذيرند و به آن باور پيدا مي كنند ؛ چه بسا اگر اين افراد در موقعيتي قرار بگيرند و كسي در اين مورد از آن ها سؤالي بكند و يا اشكالي وارد نمايد به سادگي از عقيده خود دست برداشته و يا در عقيده خود متزلزل شوند .
نكته ديگر اين كه امامت جزء اصول دين و مذهب شيعه است وطبق فتواي مراجع عظام ، هيچ مسلماني نمي تواند در اصول دين تقليد نمايد بلكه بايد آن ها را از روي دليل به فراخور حال خويش بداند و به آن يقين داشته باشد .
پس بر نوجوانان و جوانان لازم و واجب است كه در اين مورد مطالعه و تحقيق نموده وبا استدلال و دلايل محكم به نتيجه مطلوب برسند تا اگر كسي از آن ها در اين باره سؤالي كرد بتوانند با دليل برايش توضيح داده و از عقيده خود دفاع نمايند .
در سخن گفتن پيرامون خلافت و امامت ، اگر سخن پاك باشد و بيان، نيكو و عبارت، راستين و نقل قول ، صحيح ديگر جاى هيچ گونه خدشه اى نخواهد بود .
آرزوى هر شيعهاي است كه اى كاش زمان، به عقب برگردد و در حجة الوداع در كنار پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) حاضر شود و در روز غدير، با مولايش اميرالمومنين علي(عليه السلام) دست بيعت دهد و به حضرت، عيد ولايتش را تبريك بگويد.
تحقق اين آرزو اصلا مشكل نيست. زيارت اميرالمؤمنين حضرت علي(عليه السلام) از نزديك در نجف اشرف و حضور در حرم مطهر آن حضرت و يا زيارت ايشان از راه دور و عرض ادب به ساحت مقدس و سخن گفتن با ايشان از صميم جان و بازگفتن اين آرزوى قلبى در پيشگاهش از نظر شيعه، تجديد بيعت حقيقى و تبريك و تهنيت واقعى است.
بياييم خالصانه و تنها به خاطر وظيفه و عشق نسبت به مولا، دست بيعت دهيم و تا پاي جان در ركابش تلاش كنيم و نفس را به پايش ذبح نماييم و به علوي بودنمان افتخار نماييم و باعث افتخار مولا و اماممان باشيم .
مرحوم دشتی در کتاب خود از فاطمه(س) چنین نقل مینماید:
"قالت فاطمة: واعَجَباه أَنَسیتُمْ یَوْمَ غَدیرِ خُمٍّ؟ سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ یَقُولُ: علیٌّ خَیرُ مِنْ اُخَلِّفُهُ فیکُمْ. وَ هُوَ الإِمامُ وَ الخَلیفَة ُ بَعدی، وَ سِبطایَ وَ تِسعَة ٌ مِنْ صُلبِ الحُسَینِ (ع) أَئِمَّة ٌ أَبرارٌ، لـَئن اِتَّبَعتُمُوهُم وَجَدتـُمُوهُمْ هادینَ مَهدییِّنَ، و لـَئِنْ خَالـَقتـُمُوهُمْ لـَیَکوُنُ الإِختِلافُ فیکـُمْ إِلی یَوْمِ القِیامَةِ؟
شگفتا! آیا روز عید غدیر خم را فراموش کرده اید؟
شنیدم که پیامبر گرامی اسلام فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی علیه السلام امام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم، (حسن و حسین علیه السلام)و نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام پیشوایان و امامانی پاک و نیکند.
اگر از آنها اطاعت کنید شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد."
--------------------------------------------------------------
در غدير خم , طلوع نور بود ----- خم , تجلى گاه , كوه طور بود
كاروانى شد, مقيم آن زمين ----- كاروان سالار, ختم المرسلين
غرق شادى , جمله افلاكيان ----- خرم و سرمست خيل خاكيان
جبرئيل آورد, پيغام از خدا ----- بر حبيب او, رسول مصطفى ص
گفت آوردم , به فرمان كريم ----- بهر تو اينك پيامى بس عظيم
امتت را آگه از اين راز كن ----- عقده از كار دو عالم باز كن
داد فرمان خاتم پيغمبران ----- تا به پا شد, منبرى در آن مكان
بر فراز منبر آن , والا مقام ----- كرد حجت بر مسلمانان تمام
گفت پيغمبرص كه بعد از من على ----- رهبر خلق و امام است و ولى
پس بخوانيد اى قدح نوشان خم ----- آيه اليوم اكملت لكم
خانه زاد خانه امن خدا ----- شد وصى و جانشين مصطفى
خانه زاد كعبه نورى منجلى است ----- كعبه دلهاى مشتاقان على است
خانه زاد كعبه بر دوشش به شب ----- مى برد شام يتيمان عرب
تا مبادا كودكى بى نان و آب ----- سر نهد بر بستر و بالين خواب
---------------------------------------------------------------------
نظیرى نیشابورى(م1083ق ) در سروده های خود چنین می گوید:
فراز منبر یوم الغدیر، این رمزیست**که سر زحبیب محمّد، على برآورده
حدیث «لحمک لحمى» بیان این معنى ست**که بر لسان مبارک پیمبر آورده
خداى از آدمشان تا به آل عبد مناف**به صلب پاک و به بطن مطهّر آورده
نهاده وقت ولادت به خاک کعبه جبین**نیاز و بندگى از بطن مادر آورده
هزار شاهد صادق به مجمع اسلام**به دعوى «انا صدّیق اکبر» آورده
تاريخ نيشابور
شهر نیشابور در استان خراسان رضوی ودرفاصله 120 کیلومتری غرب مشهد واقع شده است.
كلمه نيشابور، از كلمه فارسي قديم نيوشاهپور يا كار خوب يا جاي خوب شاه بوده ، گرفته شده است و به قولي نيشابور را شاهپور اول يا دوم ساخته است . نیشابور را در زبان فارسی به صورت نیشابور، و در زبان عربی نیسابور تلفظ می كنند و به قول حمزه اصفهانی نام اصلی این شهر، "نیک شاپور" است.
این شهر در سال 31 هجری قمری به دست مسلمانان فتح شد و در دوره اسلامی ، یكی از چهار شهر بزرگ خراسان به حساب می آمده است. وسعت و عظمت این شهر در حدی بوده كه آن را "امالبلاد" می خوانده اند. در اوایل دوره اسلامی ، وسعت و عظمت این شهر به حدی بود كه شهرتی جهانی یافت؛ به همین سبب بر روی سكه هایی كه در دوران خلفای اموی و عباسی ضرب می شد، نام این شهر نیز دیده می شود.
طغرل در سال 329 نيشابور را فتح ميكند و موقتاً پايتخت خود ميسازد، خواجه نظام الملك توسي وزير لايق و نامي آلب ارسلان يكي از دو نظاميه معروف را در نيشابور ميسازد كه مركز علمي آن دوران است. در اين زمان نيشابور داراي سيزده كتابخانه معتبر بوده است.
نیشابور در زمان غزنویان و سلجوقیان از شهرهای مهم و معتبر خراسان محسوب می شده است. در قرن ششم هجری قمری كه غزنویان به دست سلجوقیان از بین رفتند؛ این شهر نیز ویران شد، لیكن اهالی این شهر به تدریج در رونق و آبادانی دوباره آن كوشیدند. این آبادانی دیری نپایید و این شهر در سال 618 ه. ق. و در حمله مغول توسط "تغاجارنویان" داماد چنگیز به كلی ویران شد ، تعداد كشتهشدگان را در اين شهر 1،750،000 نفر ميدانند..
در اواخر حكومت ایلخانان مغول؛ نیشابور ضمیمه متصرفات سلسله سربداران گردید. در سال 782 ه. ق. به علت اطاعت خواجه علی مرید از تیمور، شهر از آسیب مصون ماند.
این شهر چندین بار به علت زلزله ویران شده و مجددا بازسازی گردیده است. زينالعابدين شيرواني تاريخ وقوع زلزلههاي ويرانكننده نيشابور را چنين ميسرايد:
اندر سه زمان سه زلزله نازل شد شد پانصدواند اولين شهرچو دشت
در ششصد و شصت و شش دوم زلزله شد و آن زلزلهي بار سوم هشتصد و هشت
با اين همه نيشابور هميشه بزرگترين مركز علمي و فرهنگي بعد از اسلام بوده است. نيشابور مركز كتابخانههاي بزرگ نيز بوده است، از آن حمله كتابخانه صابوني نيشابور، كتابخانه دانشگاه دارالاسته نيشابور در قرن چهارم بسيار معروف و مشهور بوده است. از ديگركتابخانههاي معروف نيشابور كتابخانه نظاميه، كتابخانه شخصي امام محمد غزالي، كتابخانه مسجد عقيل با پنج هزار كتاب و كتابخانه مدرسه سعديه نيشابور كه آن را ابونصربنسبكتين برادر سلطان محمود غزنوي ساخته است و كتابخانه مدرسه بيهقيه نيشابور كه امام ابوالحسن بيهقي در قرن چهارم ايجاد كرده است، معروف و مشهور ميباشند.
نیشابور یكی از مراكز تمدن و هنر ایران و خراسان محسوب می شده و شاعران و اندیشمندان بسیاری را در خود پرورانده است. این شهر در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و اكتشافات باستان شناختی قابل توجهی در آن صورت گرفته است. نیشابور هم اكنون شهری بزرگ و آباد است و آثار دیدنی بسیاری دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
چشمه گرماب طاقانكوه (44 كیلومتری نیشابور-سبزوار)،
چشمه شاهان گرماب (شمال غرب نیشابور)،
چشم خم تركان (قدمگاه نیشابور)،
آتشكده نیشابور (نیشابور)،
آرامگاه نظام الملک بكروی (نیشابور)،
آرامگاه عمر خیام (نیشابور)،
آرامگاه شیخ عطار (نیشابور)،
آرامگاه فضل بن شاذان (حومه نیشابور)،
مقبره كمالالملك (نیشابور)،
امام زاده محمد محروق (نیشابور)،
بقعه قدمگاه (25 كیلومتری نیشابور)
محرم
فرارسیدن ماه محرم " ماه عزاداری سید وسالار شهیدان " برهمگان تسلیت باد
عاشقان را بگذارید بنالند همه ، مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
امام حسين (ع) استاد اخلاقي كه از عشق نقشي بركالبد هستی کشید
در نهايت بلاغت و وجاهت و ايجاز
چنانکه زمان ازتکرار آن عقیم
بیان از وصف آن الکن
وعقل از توجیه آن مجنون است.
السلام علیک یا اباعبدالله
--------------------------------
كربلا خاكت دهد بوى بهشت
كربلا هستى تو چون كوى بهشت
كربلا خاكت معطّر از چه شد
بين گلها امتيازت از كه شد
كربلا گو بوى عطرت از كجاست
عنبر و بوى عنبرت از كجاست
كربلا بوى خدائى ميدهى
كى ز او بوى جدائى ميدهى
كربلا جانم فداى بوى تو
كى شود رو آورم بر سوى تو
كربلا گشتى معلّى بعد از آن
برتر از عرش خدائى بعد از آن
كربلا من زنده از بوى تواءم
كربلا من عاشق روى تواءم
كربلا هر كس كه يادت مى كند
زائرت حق را زيارت ميكند
--------------------------------
*محرم آمد و ماه عزا شد مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید دوباره شور عاشوار به پا شد
*یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن تموم حاجتا رو همه ازش می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...
* کاش بودیم آن زمان کاری کنیم از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم در رکاب تو فدایی می شدیم
* ديباچه ی عشق و عاشقی باز شود دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسين ايام عزا و غصه آغاز شود
*نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
* دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم بی عشق حسين اگر بميرم چه كنم
فردا كه كسی را به كسی كاری نيست دامان حسين اگر نگيرم چه كنم
*باز محرم رسيد، ماه عزای حسين سينهی ما میشود، كرب و بلای حسين
كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه تا كه بگيرم صفا، من ز صفای حسين
التماس دعا
حکایات
شير دادن با وضو
مرحوم حجة الاسلام دکتر هادي اميني فرزند علامه اميني مي گويد:
مادر بزرگم ( مادر علامه اميني) يک روز آمده بودند منزل ما در نجف.
من مطالبي درباره زندگي علامه از ايشان پرسيدم. مادربزرگم به يکي از نکات عجيبي که اشاره کردند اين بود که مي گفت:
من بعد از اينکه ايشان متولد شد تا دو سال تمام هيچ وقت بدون وضو به ايشان شير نمي دادم و هر وقت موقع شير دادن ايشان مي شد مثل اينکه به من القاء مي شد و من مي رفتم وضو مي گرفتم و بعد به ايشان شير مي دادم ، به ياد ندارم بدون وضو به ايشان شير داده باشم و برکات زيادي در اين وضو گرفتن و شير دادن نصيبم شد.
از قول فرزند علامه اميني قدس سره نقل مي کند:
وقتي پدرم را دفن کرديم ، یکی از بزرگان آمد و به من تسليت گفت و فرمود:
من در اين فکر بودم ببينم مولا اميرالمؤمنين عليه السلام چه مرحمتي در مقابل زحمات و خدمات مرحوم اميني مي نمايند.
در عالم خواب ديدم:
حوضي است و آقا اميرالمؤمنين عليه السلام بر لب آن ايستاده اند. افراد مي آيند و مولا از آن حوض ، به آنها آب مي دهند. گفتند: اين حوض کوثر است.
در اين حال آقاي اميني به نزديک حوض رسيد حضرت ظرف را گذاشتند، آستينها را بالا زده و دستان مبارکشان را پر از آب کردند و به علامه آب خورانيدند و خطاب به او فرمودند:
بيض الله وجهک کما بيضت وجهي ( پروردگار رو سفيد کند تو را کما اينکه مرا رو سفيد کرد)
علامه نسبت به حضرات معصومين عليه السلام بسيار ادب داشت. وقتي وارد حرم مطهر حضرت امير عليه السلام مي شد از پايين به بالاي سر نمي رفت. روبروي حضرت مي ايستاد و گريه شديدي مي نمود.
خود ايشان به من فرمودند: « از آن وقتي که در نجف هستم از سمت بالاي سر حرم نرفته ام.»
از پايين وارده شده و از همان سمت خارج مي شدند.
« انما يخشي الله من عباده العلماء» سوره فاطر: آيه 28
همانا تنها مردمان عالم خداترسند.
مرحوم حجة الاسلام دکتر اميني چنين مي نويسد:
پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه اميني نجفي يعني سال 1394 هجري قمري ، شب جمعه اي قبل از اذان فجر ايشان را در خواب ديدم. او را شاداب و خرسند يافتم.
جلو رفته و پس از سلام و دست بوسي عرض کردم:
پدر جان! در آنجا چه علمي باعث سعادت و نجات شما گرديد؟
گفتند: چه مي گويي؟
مجددا" عرض کردم:
آقا جان! در آنجا که اقامت داريد، کدام عمل موجب نجات شما شد؟
کتاب الغدير ... يا ساير تأليفات .... يا تأسيس و بنياد کتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام؟
پاسخ دادند: نمي دانم چه مي گويي. قدري واضح تر و روشن تر بگو!
گفتم: آقا جان! شما اکنون از ميان ما رخت بر بسته ايد و به جهان ديگر منتقل شده ايد. در آنجا که هستيد کدامين عمل باعث نجات شما گرديد از ميان صدها خدمت و کارهاي بزرگ علمي و ديني و مذهبي؟
مرحوم علامه اميني درنگ و تأملي نمودند. سپس فرمودند: فقط زيارت ابي عبدالله الحسين عليه السلام.
عرض کردم: شما مي دانيد اکنون روابط بين ايران و عراق تيره و تار است و راه کربلا بسته ، چه کنم؟
فرمود: در مجالس و محافلي که جهت عزاداري امام حسين عليه السلام برپا مي شود شرکت کن. ثواب زيارت امام حسين عليه السلام را به تو مي دهند.
سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را يادآور شدم و اکنون به تو توصيه مي کنم که زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترک و فراموش نکن.
مرتبا" زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظيفه بدان. اين زيارت داراي آثار و برکات و فوائد بسياري است که موجب نجات و سعادتمندي در دنيا و آخرت تو مي باشد ... و اميد دعا دارم.
آري! علامه اميني با کثرت مشاغل و تأليف و مطالعه و تنظيم و رسيدگي به ساختمان کتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف اشرف مواظبت کامل به خواندن زيارت عاشورا داشتند و سفارش به زيارت عاشورا مي نمودند و به اين جهت ( خودم ) حدود سي سال است مداوم به زيارت عاشورا مي باشم.
التماس دعا
اسراف و تبذیر
اسراف و تبذیر تقریباً به یک معنا هستند. با این تفاوت که اسراف به معنای تجاوز از حد در همه امور است، مانند اسراف در معصیت یا اسراف در خوردن و امثال آن
اما تبذیر بیشتر در مورد پول به کار میرود و مبذّر به معنای کسی است که مال خود را به گونهای متفرّق و پراکنده میکند که از بین میرود.
اسراف و تبذیر هر دو از صفات ناپسند است و در روایات زیادی از آن نهی شده است، از جمله:
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
سخاوتمند باش ولی تبذیر نکن؛ حسابگر باش ولی خسّت به خرج مده!
اگر اندازه گیری و حسابگری در زندگی مراعات نشود، موجب فقر خواهد شد.
((فقر)) و تنگدستى از عواقب نامطلوب اسراف است كه دامنگير شخص و جامعه مى شود. امام كاظم عليه السلام مى فرمايند: ((من اقتصد و قنع بقيت عليه النعمه و من بذر و اسرف زالت عنه النعمه))
((هركس كه در زندگى اعتدال و قناعت را پيشه كند, نعمت بر او باقى مى ماند و هر كس كه تبذير و اسراف كند, نعمت از او گرفته مى شود و فقير مى گردد)))
آنگاه كه نعمتها كاهش يابند و روحيه خودكفايى و قناعت و صرفه جويى از جامعه رخت بر بندد و فقر به آدمى روى آورد, بناچار براى رفع نيازمنى هاى خود به ديگران وابسته خواهد شد و استقلال و شخصيتش را از دست خواهد داد.
در يك بررسى كوتاه مى توان به اسرافكاريهاى بسيارى از مردم جامعه پى برد. ميلياردها تومان اسراف سالانه مواد غذايى, خارج شدن هزاران كيلو نان خشك و ضايع شدن خروارها ميوه و سبزى و بلااستفاده ماندن مقادير زيادى لباس قابل استفاده كه چشم هزاران فقير و محروم در انتظار يك دست آنهاست, نمايانگر ناسپاسى و كفران نعمت مردم ماست. ((گفته مى شود از هر ده ميليون قرص نان توليد شده روزانه در تهران چيزى حول و حوش 3 ميليون آن ((دور ريز)) مى شود كه اين ميزان نان در واقع نابود مى شود. اگر وزن متوسط انواع نانهاى سنگين و سبك متفاوت را 150 گرم فرض كنيم در اين صورت در تهران با فرض ده ميليون نان توليد شده در روز, در حدود چهارصدوپنجاه تن نان خواهيم داشت كه از كانال مصرف خانوار خارج مى گردد و به عنوان ضايعات, صرف مصارف دست دوم و سوم مثل خوراك دام و طيور مى رسد كه آن هم براى دام بدون اشكال بهداشتى نيست)) با اين مبالغ هنگفت مى توان سالانه هزاران مدرسه ساخت, هزاران درمانگاه تجهيز نمود و بيماران بسيارى را درمان كرد.
آثار اسراف:
1) مسرفان اهل دوزخند. (غافر آيه 43.)
2)براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده ميشود. (يونس آيه 12.)
3) اسراف موجب انكار آيات الهي ميشود. (غافر آيه 34.)
طلبه جوان و دخترفراری
شب طلبه جوانی به نام محمد باقردر اتاق خود درحوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت : شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگراز حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند . صبح که دخترازخواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و .... محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... لذا علت را پرسید طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند شاه عباس از تقوا و پرهیزکاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میرمحمد باقردرآوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت ونیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملاصدار اشاره نمود .
اربعين در فرهنگ عاشورا
در فرهنگ عاشورا، اربعين به چهلمين شب شهادت حسين بن علي(ع) گفته ميشود که مصادف با روز بيستم ماه صفر است. از سنتهاي مردمي گرامي داشت چهلم مردگان است، که به ياد عزيز فوت شده خويش، خيرات و صدقات ميدهند و مجلس ياد بود بر پا ميکنند، در روز بيستم صفر نيز، شيعيان، مراسم سوگواري عظيمی را در کشورها و شهرهاي مختلف به ياد عاشوراي حسيني بر پا ميکنند. اين راه، راه تداوم عشق است و بي گمان هيچگاه بي رهرو نخواهد بود.
نخستين اربعين
در نخستين اربعين شهادت امام حسين (ع)، جابر بن عبدالله انصاري و عطيه عوفي موفق به زيارت تربت و قبر سيد الشهدا شدند. بنا به برخي نقلها، در همان اربعين، کاروان اسراي اهل بيت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدينه، از کربلا گذشتند و با جابر ديدار کردند. البته برخي از مورخان نيز آن را نفي کرده و نپذيرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمي در «منتهي الامال» دلايلي ذکر ميکند که ديدار اهل بيت از کربلا در اربعين اول نبوده است. به هر حال، تکريم اين روز و احياي خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورايي در زمانهاي بعد بوده است.
اربعين و عرفان
در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعين) جايگاه ويژه اى دارد. چله نشينى براى رفع حاجات، حفظ كردن چهل حديث، اخلاص چهل صباح، كمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، چهل شب چهارشنبه… از اين نمونه هاست.
آمده است که چون حضرت موسي (ع) را قابل استماع کلام بي واسطه خداوند ميکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: «… و اذا واعدنا موسي اربعين ليله »
پيامبر حکيم (ص) فرمود:
« من اخلص لله اربعين يوماً فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه»: هر كس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص ورزد خداوند چشمه های حكمت را از قلبش بر زبانش جارى مى سازد.»
صاحب مرصاد العباد، عارف نامي نجم الدين شيرازي نيز گفته است: "و عدد اربعين را خاصيتي است در استکمال چيزها که اعداد ديگر را نيست." چنانکه در حديث صحيح آمده است: ان خلق احدکم بجمع في بطن امه اربعين يوما ثم يکون علقه مثل ذلک.